هرجور باشی دوست دارم(پارت10)
که یهو تهیونگ ات رو میبره حموم و داخل وان میزاره خودشم هم میشنه و ات رو روی خودش میزاره و دلش
رو ماساژ میده و بعد میرن داخل تخت که تهیونگ میگه
_خیلی دوست دارم
+منم همینطور
_شب بخیر فرشته کوچولو
و هردوتاشون به خواب ناز میرن . ..
ویو ات(صبح)
با نوری که به صورتم خورد بیدار شدم دیدم تهیونگ مثل فرشته خوابیده... خداااا چقد کیوته
که یهو تکون خورد و بیدار شد
_صبح بخیر(خوابالود)
+صبح تو هم بخیر ددی(خوشحال)
_ها... ددی.!؟ (کنجکاو)
+اره مگه چیه؟
_خیلی خوب میگی ددی (خمار نگاه میکنه)
_*لبخند*
+*لبخند*
+خب دیگه من برم اتاقم
_نه خیرم
+چرا
_چون تو از این به بعد اینجایی
+ولی وسایل...
_وسایل هاتو بعدا میارن
_اها راستی تو دیگه کار نمیکنی یعنی خدمتکار نیستی
+پس من چی هستم
_تو بیبی گرل ددیت هستی
*تهیونگ ات رو میبوسه*
+باشه پس من فعلا برم اتاقم
_باشه عشقم
رفتم اتاقم و رفتم دستشویی و کارای لازممو انجام دادم و رفتم پایین که دیدم تهیونگ هم اومد پایین
_او.. اومدی
+اره
_ات
+بله
_امشب به یه مهمونی دعوتیم
+من و تو؟
_اره مگه چیه
+هیچی فقط این مهمونیه کیه؟
_یکی از دوستام
+باشه
_بعدا بیا اتاقم کارت دارم
+*سرشو تکون میده یعنی آره*
_(لبخند)
+(لبخند)
_خب دیگه من باید برم شرکت
+ولی صبحونه؟
_توی راه میخورم
+باشه
*همدیگر رو میبوسه**رسما زن و شوهر اعلام شدن😂*
ویو تهیونگ
از عمارت رفتم بیرون.. خیلی خوشحال شدم که بلخره تونستم بهش بگم... اون دیگه الان ماله منه و برای همیشه مال من میمونه..
ویو ات
داشتم اتاقم رو تمیز میکردم که یهو یاد اتفاقای دیشب افتادم.. اون کارا.. اون بوسیدنا.... لبخندی از سر دلخوشی زدم.. خیلی خوشحالم که عشقم دوطرفه ست...
شرایط
6لایک
6کامنت
••••••|••••••
رو ماساژ میده و بعد میرن داخل تخت که تهیونگ میگه
_خیلی دوست دارم
+منم همینطور
_شب بخیر فرشته کوچولو
و هردوتاشون به خواب ناز میرن . ..
ویو ات(صبح)
با نوری که به صورتم خورد بیدار شدم دیدم تهیونگ مثل فرشته خوابیده... خداااا چقد کیوته
که یهو تکون خورد و بیدار شد
_صبح بخیر(خوابالود)
+صبح تو هم بخیر ددی(خوشحال)
_ها... ددی.!؟ (کنجکاو)
+اره مگه چیه؟
_خیلی خوب میگی ددی (خمار نگاه میکنه)
_*لبخند*
+*لبخند*
+خب دیگه من برم اتاقم
_نه خیرم
+چرا
_چون تو از این به بعد اینجایی
+ولی وسایل...
_وسایل هاتو بعدا میارن
_اها راستی تو دیگه کار نمیکنی یعنی خدمتکار نیستی
+پس من چی هستم
_تو بیبی گرل ددیت هستی
*تهیونگ ات رو میبوسه*
+باشه پس من فعلا برم اتاقم
_باشه عشقم
رفتم اتاقم و رفتم دستشویی و کارای لازممو انجام دادم و رفتم پایین که دیدم تهیونگ هم اومد پایین
_او.. اومدی
+اره
_ات
+بله
_امشب به یه مهمونی دعوتیم
+من و تو؟
_اره مگه چیه
+هیچی فقط این مهمونیه کیه؟
_یکی از دوستام
+باشه
_بعدا بیا اتاقم کارت دارم
+*سرشو تکون میده یعنی آره*
_(لبخند)
+(لبخند)
_خب دیگه من باید برم شرکت
+ولی صبحونه؟
_توی راه میخورم
+باشه
*همدیگر رو میبوسه**رسما زن و شوهر اعلام شدن😂*
ویو تهیونگ
از عمارت رفتم بیرون.. خیلی خوشحال شدم که بلخره تونستم بهش بگم... اون دیگه الان ماله منه و برای همیشه مال من میمونه..
ویو ات
داشتم اتاقم رو تمیز میکردم که یهو یاد اتفاقای دیشب افتادم.. اون کارا.. اون بوسیدنا.... لبخندی از سر دلخوشی زدم.. خیلی خوشحالم که عشقم دوطرفه ست...
شرایط
6لایک
6کامنت
••••••|••••••
۶.۳k
۰۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.