Part15
Youna/
زودی به خودم اومدمو هودی مو درست کردم
برگشتمو به صورتش نگا کردم
لبخند گشادی رو لبش بود
یه اهمی کردمو لبخندشو محو کرد
رفت سمت حوله ای که کنار میز بود
برداشتش و صورتشو خشک کرد
رفتم سمت لباسایی که رو تخت بود
پیرهن سیاه جونگ کوک و لباسای من
برداشتمشون و گذاشتم کنار لباس جدیدا تا ببرمشون
کیسه هارو گرفتم دستم سنگینی میکرد گفتم
+ من آمادم.
_ بزار منم آماده شم خب
+ باشه پس من میرم لباستو عوض کن
_ اوم اوکی
رفتم بیرون و نصف سالنو طی کردم که یهو پشت سرم ظاهر شدو کیسه هارو از دستم گرفت
ترسیدم پریدم عقب
+ چرا یهو ظاهر میشی
_ از توانایی های بندس بریم؟
+ بریم
دوباره ضربان قلبم در کنارش تند تر از همیشه میزد و اون متوجه این شده بود
_ به قلبت بگو یکم اروم بزنه نگران نباش من پیشتم و خندید
با بهت بهش نگا کردم :/
...................................................
Jung kook/
تند زدن قلبش باعث میشد احساسم بهش بیشتر شه.
زودی به خودم اومدمو هودی مو درست کردم
برگشتمو به صورتش نگا کردم
لبخند گشادی رو لبش بود
یه اهمی کردمو لبخندشو محو کرد
رفت سمت حوله ای که کنار میز بود
برداشتش و صورتشو خشک کرد
رفتم سمت لباسایی که رو تخت بود
پیرهن سیاه جونگ کوک و لباسای من
برداشتمشون و گذاشتم کنار لباس جدیدا تا ببرمشون
کیسه هارو گرفتم دستم سنگینی میکرد گفتم
+ من آمادم.
_ بزار منم آماده شم خب
+ باشه پس من میرم لباستو عوض کن
_ اوم اوکی
رفتم بیرون و نصف سالنو طی کردم که یهو پشت سرم ظاهر شدو کیسه هارو از دستم گرفت
ترسیدم پریدم عقب
+ چرا یهو ظاهر میشی
_ از توانایی های بندس بریم؟
+ بریم
دوباره ضربان قلبم در کنارش تند تر از همیشه میزد و اون متوجه این شده بود
_ به قلبت بگو یکم اروم بزنه نگران نباش من پیشتم و خندید
با بهت بهش نگا کردم :/
...................................................
Jung kook/
تند زدن قلبش باعث میشد احساسم بهش بیشتر شه.
۴.۹k
۰۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.