به قول یه نفر...
به قول یه نفر...
که همیشه همراهم بوده و هیچوقت ناراحتم نکرده.. زندگی یه جور بازیه... انگار واقعا همین بازی که تو گوشیمون بازی میکنیم.. مرحله به مرحله جلو میریم ممکنه تو بعضی از مرحله هاش گیر کنیم.. یا تو بعضیاش اونقدی تلاش کنیم که بهمون جایزه بده نه؟.. اخر این بازیو با خودت تعیین کنی ولی اخرشو تو نمیدونی کیه... و اون دست زندگی و سرنوشتیه که جلوت قرار داره.. ولی..با وجود همه ی اینا.. میتونه ناعادلانه باشه.. البته خیلی وقتا!..ممکنه..تو زندگیت همیشه دنبال اون یه نفر بدویی.. همیشه دنبالش باشی..ممکنه به دستش بیاری ممکنه نه!.. ولی خب به دست اوردنشم راحت نیست.. تو زورت به همه اوناییکه بهش نگا میکنن میرسه ولی به اون یه نفری که اون روش نگاهو وایساده نه :).. هرچند.. اگه هم بهش برسی..ممکنه تو روزای بارونی که باهاش داری بعد سال ها تلاش برای به دست اوردنش قدم میزنی.. یهو بیوفتی رو زمین و چشماتو برای همیشه ببندی.. خب اونروز شاید خوشحال نباشی درسته تو همیشه این اتفاق و دلت میخواست ولی کنار اونیکه عاشقش بودی نه.. ولی نکته ی مهمش اینجاست که اونجایی خوبه که بغلت میکنه و با گریه و ترسی که تو صداشه بهت میگه بیدار شو لعنتی الان وقتش نبود!..یا اینکه این فقط یه خوابه.. امکان نداره!.. یا هزارتا جمله ی احساسی دیگه که میتونی از زبونش بشنوی..اونروز برای اولین بار درخواست میکنی یه بار دیگه زنده شی و باهاش بگردی با خودت میگی من تازه به دستش اوردم.. ولی بعدش زندگی اونقدری ناعادلانه و مزخرف میشه که تو مهم ترین لحظه ی زندگیت ارزوی همیشگیتو براورده میکنه!.. :)
که همیشه همراهم بوده و هیچوقت ناراحتم نکرده.. زندگی یه جور بازیه... انگار واقعا همین بازی که تو گوشیمون بازی میکنیم.. مرحله به مرحله جلو میریم ممکنه تو بعضی از مرحله هاش گیر کنیم.. یا تو بعضیاش اونقدی تلاش کنیم که بهمون جایزه بده نه؟.. اخر این بازیو با خودت تعیین کنی ولی اخرشو تو نمیدونی کیه... و اون دست زندگی و سرنوشتیه که جلوت قرار داره.. ولی..با وجود همه ی اینا.. میتونه ناعادلانه باشه.. البته خیلی وقتا!..ممکنه..تو زندگیت همیشه دنبال اون یه نفر بدویی.. همیشه دنبالش باشی..ممکنه به دستش بیاری ممکنه نه!.. ولی خب به دست اوردنشم راحت نیست.. تو زورت به همه اوناییکه بهش نگا میکنن میرسه ولی به اون یه نفری که اون روش نگاهو وایساده نه :).. هرچند.. اگه هم بهش برسی..ممکنه تو روزای بارونی که باهاش داری بعد سال ها تلاش برای به دست اوردنش قدم میزنی.. یهو بیوفتی رو زمین و چشماتو برای همیشه ببندی.. خب اونروز شاید خوشحال نباشی درسته تو همیشه این اتفاق و دلت میخواست ولی کنار اونیکه عاشقش بودی نه.. ولی نکته ی مهمش اینجاست که اونجایی خوبه که بغلت میکنه و با گریه و ترسی که تو صداشه بهت میگه بیدار شو لعنتی الان وقتش نبود!..یا اینکه این فقط یه خوابه.. امکان نداره!.. یا هزارتا جمله ی احساسی دیگه که میتونی از زبونش بشنوی..اونروز برای اولین بار درخواست میکنی یه بار دیگه زنده شی و باهاش بگردی با خودت میگی من تازه به دستش اوردم.. ولی بعدش زندگی اونقدری ناعادلانه و مزخرف میشه که تو مهم ترین لحظه ی زندگیت ارزوی همیشگیتو براورده میکنه!.. :)
۱۲۲
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.