وقتی عضو هشتم بودی p4
فردا صبح
نامجون ویو
دیشب یه سری صدا هایی از تو اتاق ا/ت و کوک میومد (منحرف نشید دوستان 😐)
بعد صدای جیهوپ و یونگی اما چون خیلی خوابم میومد احمیت ندادم و خوابیدم
فردا صبح
نامجون ویو
صبح ساعت ده بیدار شدم خیلی دیر بود چون معمولا زود تر بیدار میشدم
پاشدم و رفتم به همه یه بلند شو گفتم ولی هیچکس احمیت نداد همه خوابشون میومد
وقتی رفتم اتاق ا/ت و کوک وقتی گفتم بلند شو و دیدم کوک و ا/ت همزمان گفتن برو گمشو نامی منم تعجب کردم ولی رفتم
ساعت ده و نیم یونگی بلند شد
یونگی: ایی چقدر دیر بیدار شدم
نامجون: منم دیر بیدار شدم ولی بقیه هنوز خوابن
یونگی: بریم صبحونه درست کنیم؟
نامجون: باشه
ساعت یازده
نامجون: یونگی دیگه تمومه
یونگی: اره
نامجون: بریم بقیه رو بیدار کنیم؟
یونگی: بریم
یونگی ویو
رفتم جیمینو بیدار کنم که دیدم بیدار شده و داره با گوشیش کار میکنه
یونگی: جیمین بیداری؟
جیمین: اره
یونگی: از کی
جیمین: از وقتی تو بلند شدی
یونگی: خب چرا نیومدی بیرون؟
جیمین: حوصله نداشتم بیام کمک که صبحونه درست کنیم واسه همین
یونگی: خاک تو سرت جیمین
جیمین: مرسی
یونگی ویو درو بستمو رفتم جین و ته رو بیدار کنم که دیدم نامجون جیهوپ رو بیدار کرد
یونگی: صبح بخیر جیهوپ
جیهوپ: صب به خیر
یونگی: برو صبحونه بخور جیمینم با خودت بیار بیداره
جیهوپ: باشه
جیهوپ رفت و جیمینو با خودش برد
یونگی هم رفت تو اتاق جین و ته
یونگی: تهیونگ
تهیونگ:...
یونگی: تهیونگ
تهیونگ:...
یونگی: تیهونگگگگ (با داد)
تهیونگ: ها بله چیه
یونگی: پاشو لنگ ظهره
تهیونگ: باشه باشه
یونگی: جین هم بیدار کن
تهیونگ: باشه
یونگی: رفتم بیرون
نامجون: یونگی
یونگی: ها
نامجون: ا/ت و کوکی رو بیدار میکنی
یونگی: باشه
یونگی رفت تو اتاق ا/ت و کوکی
یونگی: ا/ت
ا/ت: چیه (با خمیازه)
یونگی: نمیخوتین بلند شین
ا/ت: باشه
یونگی: کوک
کوکی: ...
ا/ت یه لگد میزنه به کوکی
کوکی: اخخخ چته ا/ت
ا/ت بلند شو
کوکی: باشه
یونگی رفت بیرون
یه ده دقیق بعد همه بیدار شدن و اومدن بیرون
ادامه دارد
بچه ها شرط نداریم و سیوش کنین و روزی یه بار به پیجم سر بزنین روزی یکی دو پارت میزارم
نامجون ویو
دیشب یه سری صدا هایی از تو اتاق ا/ت و کوک میومد (منحرف نشید دوستان 😐)
بعد صدای جیهوپ و یونگی اما چون خیلی خوابم میومد احمیت ندادم و خوابیدم
فردا صبح
نامجون ویو
صبح ساعت ده بیدار شدم خیلی دیر بود چون معمولا زود تر بیدار میشدم
پاشدم و رفتم به همه یه بلند شو گفتم ولی هیچکس احمیت نداد همه خوابشون میومد
وقتی رفتم اتاق ا/ت و کوک وقتی گفتم بلند شو و دیدم کوک و ا/ت همزمان گفتن برو گمشو نامی منم تعجب کردم ولی رفتم
ساعت ده و نیم یونگی بلند شد
یونگی: ایی چقدر دیر بیدار شدم
نامجون: منم دیر بیدار شدم ولی بقیه هنوز خوابن
یونگی: بریم صبحونه درست کنیم؟
نامجون: باشه
ساعت یازده
نامجون: یونگی دیگه تمومه
یونگی: اره
نامجون: بریم بقیه رو بیدار کنیم؟
یونگی: بریم
یونگی ویو
رفتم جیمینو بیدار کنم که دیدم بیدار شده و داره با گوشیش کار میکنه
یونگی: جیمین بیداری؟
جیمین: اره
یونگی: از کی
جیمین: از وقتی تو بلند شدی
یونگی: خب چرا نیومدی بیرون؟
جیمین: حوصله نداشتم بیام کمک که صبحونه درست کنیم واسه همین
یونگی: خاک تو سرت جیمین
جیمین: مرسی
یونگی ویو درو بستمو رفتم جین و ته رو بیدار کنم که دیدم نامجون جیهوپ رو بیدار کرد
یونگی: صبح بخیر جیهوپ
جیهوپ: صب به خیر
یونگی: برو صبحونه بخور جیمینم با خودت بیار بیداره
جیهوپ: باشه
جیهوپ رفت و جیمینو با خودش برد
یونگی هم رفت تو اتاق جین و ته
یونگی: تهیونگ
تهیونگ:...
یونگی: تهیونگ
تهیونگ:...
یونگی: تیهونگگگگ (با داد)
تهیونگ: ها بله چیه
یونگی: پاشو لنگ ظهره
تهیونگ: باشه باشه
یونگی: جین هم بیدار کن
تهیونگ: باشه
یونگی: رفتم بیرون
نامجون: یونگی
یونگی: ها
نامجون: ا/ت و کوکی رو بیدار میکنی
یونگی: باشه
یونگی رفت تو اتاق ا/ت و کوکی
یونگی: ا/ت
ا/ت: چیه (با خمیازه)
یونگی: نمیخوتین بلند شین
ا/ت: باشه
یونگی: کوک
کوکی: ...
ا/ت یه لگد میزنه به کوکی
کوکی: اخخخ چته ا/ت
ا/ت بلند شو
کوکی: باشه
یونگی رفت بیرون
یه ده دقیق بعد همه بیدار شدن و اومدن بیرون
ادامه دارد
بچه ها شرط نداریم و سیوش کنین و روزی یه بار به پیجم سر بزنین روزی یکی دو پارت میزارم
۱۲۲.۳k
۰۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.