ازدواج زوری : پارت پنجم
ازدواج زوری : پارت پنجم
+جیغغغغ برو بیروننننن
-اومدم حموم کنم مشکلی داری
+بزار من حمومم کنممم بعد تو بیاااا
دستشو گزاشت زیر فَکَم و سرمو اورد بالا
-دیشب کردم//ت (سرد)
جوابی ندادم و شروع کردیم به حموم کردن یهو سرشو چرخوند و منم چرخیدم (یعنی جونکوک روبه دیوار بود نام را پشتش وقتی سرشو چرخوند نام را چرخید سمت دیوار )
+میشه نگاممم نکنیییی
یهو بلندم کرد و منو گزاشت تو وان و خودشم اومد تو وان بعد حموم کردن از وان اومدیم بیرون من حولمو پوشیدم و اونم حولشو پوشید و پشت سرم راه میرفت وارد اتاق شدم و نشستم روی تخت خیلی ناراحت بودم یعنی دوست داشتم بمیرم
ویو نام را
مامان بزرگ کجایی که ببینی دختر و دامادت نوت رو فروختن
با همون وضع روی تخت خوابم برد وقتی بیدار شدم دیدم ساعت 6 عصره بلند شدم و نشستم روی صندلیه میز ارایش و داشتم موهامو با سشوار خشک میکردم که یهو آقای جئون اومد توی اتاق و یه نگاه عجیبی بهم میکرد داشتم از ترس میمردم که یهو حولم از شونه هام افتاد خواستم حولمو درست کردم که اقای جئون اومد و گردنمو بوسید
ویو نام را
این منو دوست داره یا فقط بخاطر خوشگذرونی میخواد
حولمو درست کردم و موهامو خشک کردم بلند شدم و لباسمو پوشیدم (صفحه بعد) رفتم پایین و غذا خوردم وقتی غذامو تموم کردم دستامو شستم و از پله ها رفتم بالا رفتم توی اتاق درو بستم و شروع کردم به گریه کردن بعد گریه کردن اشکامو پاک کردم
ویو نام را
باید اشکامو پاک کنم که وقتی اقای جئون اومد تو اتاق نبینه گریه کردم چون اگه بگم چرا گریه کنم زندم نمیزاره
بلند شدم و نشستم روی تخت و با گوشیم بازی میکردم که یهو در باز شد و اقای جئون اومد توی اتاق و نشست روی تخت
بچه ها ببخشید اگه کمه حالم زیاد روبه راه نیست ولی پارت بعدیو بیشتر میکنم
برای پارت بعد 25 تا لایک
+جیغغغغ برو بیروننننن
-اومدم حموم کنم مشکلی داری
+بزار من حمومم کنممم بعد تو بیاااا
دستشو گزاشت زیر فَکَم و سرمو اورد بالا
-دیشب کردم//ت (سرد)
جوابی ندادم و شروع کردیم به حموم کردن یهو سرشو چرخوند و منم چرخیدم (یعنی جونکوک روبه دیوار بود نام را پشتش وقتی سرشو چرخوند نام را چرخید سمت دیوار )
+میشه نگاممم نکنیییی
یهو بلندم کرد و منو گزاشت تو وان و خودشم اومد تو وان بعد حموم کردن از وان اومدیم بیرون من حولمو پوشیدم و اونم حولشو پوشید و پشت سرم راه میرفت وارد اتاق شدم و نشستم روی تخت خیلی ناراحت بودم یعنی دوست داشتم بمیرم
ویو نام را
مامان بزرگ کجایی که ببینی دختر و دامادت نوت رو فروختن
با همون وضع روی تخت خوابم برد وقتی بیدار شدم دیدم ساعت 6 عصره بلند شدم و نشستم روی صندلیه میز ارایش و داشتم موهامو با سشوار خشک میکردم که یهو آقای جئون اومد توی اتاق و یه نگاه عجیبی بهم میکرد داشتم از ترس میمردم که یهو حولم از شونه هام افتاد خواستم حولمو درست کردم که اقای جئون اومد و گردنمو بوسید
ویو نام را
این منو دوست داره یا فقط بخاطر خوشگذرونی میخواد
حولمو درست کردم و موهامو خشک کردم بلند شدم و لباسمو پوشیدم (صفحه بعد) رفتم پایین و غذا خوردم وقتی غذامو تموم کردم دستامو شستم و از پله ها رفتم بالا رفتم توی اتاق درو بستم و شروع کردم به گریه کردن بعد گریه کردن اشکامو پاک کردم
ویو نام را
باید اشکامو پاک کنم که وقتی اقای جئون اومد تو اتاق نبینه گریه کردم چون اگه بگم چرا گریه کنم زندم نمیزاره
بلند شدم و نشستم روی تخت و با گوشیم بازی میکردم که یهو در باز شد و اقای جئون اومد توی اتاق و نشست روی تخت
بچه ها ببخشید اگه کمه حالم زیاد روبه راه نیست ولی پارت بعدیو بیشتر میکنم
برای پارت بعد 25 تا لایک
۷.۵k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.