شدصبح

شدصبح
بلند شدی و صورتت رو شستی و صبحونه خوردی و لباست رو اماده کردی و روتین پوستیت رو انجام دادی و اماده ی رفتن شدی با یه بنز شاستی بلند خیلی قشنگ داشتی میرفتی و رسیدی زنگ زدی به نامجون
ات : سلام نامجونا شما کجایید؟؟
نامجون : سلام ات خوبی ما جلوی در اصلی هستیم و من یه لباس مشکی تنمه و تهیونگ یه لباس جینگیلی و فینگیلی تنشه خیلی مشخصه می فهمی
تهیونگ : هیونگگگگگگ این کجاش جینگیلی و فینگیلیه به این قشنگی و هنری. هیونگ شما از هنر چی میدونی اخه البته اهنگ هات رو فاکتور بگیریم و جذابیتت و...
جانگکوک : هیونگگگگگگ نفس بکش فهمیدیم همه ی این ها رو
ات : باشه اومدم دیدیمتون دست دارم تکون می دم
همه ی اعضا دیدنت و میخ، کوب بودن تو گفتی
ات : چیزی روی صورتمه؟؟
اعضا همزمان : خیلی خوشگل شدی
جیمین داشت همینجوری نگات میکرد و تو خجالت میکشیدی و سرخ و سفید میشدی و نامجون سرفه کرد جو یکمی عوض بشه
نامجون : خب اول چی بریم
تو و تهیونگ و جانگکوک همزمان : تر نننننن هواااایییییییی هوراااااا
همه خندیدن و رفتین تو صف
و.....

دوستان امیدوارم خوشتون اومده باشه 💜💜🤧🤧🤧