Part⁵
Part⁵
علامت ها: یونا+/ تهیونگ-/ سوجین&/ جیون×/ هانول@/ سیون¢/ کیوم£
از دستشویی بیرون اومدم و به سلف رفتم و برای خوردن کلوچه پشت میزی نشستم که بعد از چند دقیقه دختر مو فرفری ای با پوستی شکلاتی و چشمانی درشت و اهویی همدمم شد
: اشکالی نداره اینجا بشینم
با سر مخالفتم و نشون دادم.
: اسم من سورِناست من دوست تهیونگم
با چشم غره میخواستم بلند بشم که دستم و گرفت
: نمیخوام اذیتت کنم بشین
با دست کشیدن به موهام و بهم ریختنشون نشستم
: خوب جواب سوجین و تو دستشویی دادی
انگار این دختر حرف برای گفتن داشت
: سوجین و اون دو دخترای همراهش دوستای نزدیک کیلیندان
حدس میزدم.
+ مشکلشون با من چیه
: اونا فکر میکنن تو میخوای تهیونگ و از چنگشون دربیاری
+ چه مسخره.. تهیونگ خودش دوست دختر داره
: تهیونگ هیچوقت وارد رابطه نمیشه
+ ولی کیلیندا...
: تهیونگ نزدیک خودش نگهش میداره چون خوب بلده سواری بگیره
دهنم از تعجب باز مونده بود
+ یعنی اون دخترا هم تو دستشویی..
: همشون سکس پارتنرشن
+ چه آدم کثیفیه.. هرچی بیشتر تهیونگ و میشناسم بیشتر ازش متنفر میشم
خندید
: بهش عادت میکنی
تای ابرویی بالا انداختم
+ بعید میدونم
پسری از پشت دست هاش و دور گردن سورنا انداخت و بوسه ای به لپش زد. سورنا با خنده ازش استقبال کرد و دعوت کرد کنارش بشینه
: هنری دوست پسرمه... کاپبتان تیم بسکتبال مدرسه..یکی از دوستای نزدیک تهیونگ
+ بله میشناسمش
: قبلا همدیگرو دیدین؟
+ نه اسمش برام آشنا اومد چون دیشب تهیونگ گفت شب و خونه هنری میمونه
قهقهه کشیدن
: بهت گفت میره بمونه خونه دوستش!؟
با تعجب بهشون نگاه میکردم و اونا با نگاه کردن به صورتم قهقه شون شدت میگرفت
: تهیونگ هیچوقت جایی نمیمونه چون بدون بالش خودش نمیتونه بخوابه
+ پس..پس شب و کجا بود
: اون دیشب تو مهمونی پیش ما بود
+ مهمونی؟
با سرش تایید کرد
: آخر هفته ها هرکدوم از بچه ها مهمونی میگیرن و این مهمونی ها تنها با حضور پررنگ تهیونگ رنگ و بو میگیره چون اون پسر محبوب مدرسه ست و همه دخترا دنبالشن.. اگه تهیونگ به مهمونی نیاد نصف بچه های مدرسه هم نمیرن
+ که اینطور..
: میخوام ازت به مهمونی آخر هفته دوست پسرم دعوت کنم...قول بده که می یای
+ نمیدونم میتونم یا نه
: البته که میتونی..خودم می یام دنبالت
پارت پنجمم تامام
پارت شیش بتره. از اونجایی که موضوع مهمونب مطرحه مطمئن باشید عالیه😁 منتظرش باشید یاه یاه یاه
علامت ها: یونا+/ تهیونگ-/ سوجین&/ جیون×/ هانول@/ سیون¢/ کیوم£
از دستشویی بیرون اومدم و به سلف رفتم و برای خوردن کلوچه پشت میزی نشستم که بعد از چند دقیقه دختر مو فرفری ای با پوستی شکلاتی و چشمانی درشت و اهویی همدمم شد
: اشکالی نداره اینجا بشینم
با سر مخالفتم و نشون دادم.
: اسم من سورِناست من دوست تهیونگم
با چشم غره میخواستم بلند بشم که دستم و گرفت
: نمیخوام اذیتت کنم بشین
با دست کشیدن به موهام و بهم ریختنشون نشستم
: خوب جواب سوجین و تو دستشویی دادی
انگار این دختر حرف برای گفتن داشت
: سوجین و اون دو دخترای همراهش دوستای نزدیک کیلیندان
حدس میزدم.
+ مشکلشون با من چیه
: اونا فکر میکنن تو میخوای تهیونگ و از چنگشون دربیاری
+ چه مسخره.. تهیونگ خودش دوست دختر داره
: تهیونگ هیچوقت وارد رابطه نمیشه
+ ولی کیلیندا...
: تهیونگ نزدیک خودش نگهش میداره چون خوب بلده سواری بگیره
دهنم از تعجب باز مونده بود
+ یعنی اون دخترا هم تو دستشویی..
: همشون سکس پارتنرشن
+ چه آدم کثیفیه.. هرچی بیشتر تهیونگ و میشناسم بیشتر ازش متنفر میشم
خندید
: بهش عادت میکنی
تای ابرویی بالا انداختم
+ بعید میدونم
پسری از پشت دست هاش و دور گردن سورنا انداخت و بوسه ای به لپش زد. سورنا با خنده ازش استقبال کرد و دعوت کرد کنارش بشینه
: هنری دوست پسرمه... کاپبتان تیم بسکتبال مدرسه..یکی از دوستای نزدیک تهیونگ
+ بله میشناسمش
: قبلا همدیگرو دیدین؟
+ نه اسمش برام آشنا اومد چون دیشب تهیونگ گفت شب و خونه هنری میمونه
قهقهه کشیدن
: بهت گفت میره بمونه خونه دوستش!؟
با تعجب بهشون نگاه میکردم و اونا با نگاه کردن به صورتم قهقه شون شدت میگرفت
: تهیونگ هیچوقت جایی نمیمونه چون بدون بالش خودش نمیتونه بخوابه
+ پس..پس شب و کجا بود
: اون دیشب تو مهمونی پیش ما بود
+ مهمونی؟
با سرش تایید کرد
: آخر هفته ها هرکدوم از بچه ها مهمونی میگیرن و این مهمونی ها تنها با حضور پررنگ تهیونگ رنگ و بو میگیره چون اون پسر محبوب مدرسه ست و همه دخترا دنبالشن.. اگه تهیونگ به مهمونی نیاد نصف بچه های مدرسه هم نمیرن
+ که اینطور..
: میخوام ازت به مهمونی آخر هفته دوست پسرم دعوت کنم...قول بده که می یای
+ نمیدونم میتونم یا نه
: البته که میتونی..خودم می یام دنبالت
پارت پنجمم تامام
پارت شیش بتره. از اونجایی که موضوع مهمونب مطرحه مطمئن باشید عالیه😁 منتظرش باشید یاه یاه یاه
۹.۰k
۰۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.