ستاره موعود می درخشد پارت سوم

عضو مافیا میشم هر چند از چن جهت چاره ای نداشتم این تصمیم مهم منه....عضو مافیا میشم و از سیاه پوشی دل میکنم وقتشه که سیاه پوش ها محو شن!!
از زبان مایوس)
منتظر هیکاری بودیم که یه دفعه با چهره ی جدی و سرد گفت:
هیکاری: خیلی خب من عضو مافیا میشم.
چویا: حالا چرا جدی شدی؟
مایوس: هیچی فاز گرفته-_-
هیکاری: حیح آره ^^
چویا: بیکاری بیا بریم!
هیکاری: من هیکاری ام نه بیکاری -_-
مایوس و چویا : بیکاری،بیکاری،بیکاری
هیکاری: عصبی شدن * می خواید بیکاری رو ببینید ؟^_^
مایوس: نه مرسی^^
هیکاری: آفرین دختر خوب
از زبان هیکاری)
وقتی رفتیم تو اتاق رئیس مافیا بندر یکم میترسیدم می گن اون رئیس سابق مافیا رو کشته.
همینجوری راه رفتیم که وایسادیم و جلومون رئیس مافیای ی بندر بود
چویا: رئیس همونطور که خواستید پرنسس سیاه پوش رو آوردم
موری: ممنون میتونی بری چویا سان
هیکاری:....
موری: تو پرنسس سیاه پوش سوزوکی هیکاری هستی درسته؟ راجبت از نوهارا سان شنیدم .
هیکاری: خب که چی ؟
موری: خب تو الان عضو مافیا هستی و میخوام این گلو بند رو همراهت داشته باشی
هیکاری: چرا؟
موری: چون هر کس که عضو مافیا میشه به عنوان مافیایی یه چیزی دریافت میکنه که نشون بده از مافیا سا
هیکاری: آها •_•
موری: آره-_-خلاصه به مافیا بندر خوش اومدی^_^
هیکاری: ممنونم^^
موری : اهم اهم شما زیر دست نوهارا هستی^^
هیکاری: چییییی؟
موری: همین که شنیدی-_-
نوهارا: وارد شدن* زیر دست جدید من کییه^^
هیکاری: گیلاس شدن* م...منم
نوهارا: اوه عام خوشوقتم ^^
هیکاری: همچنین^^
نوهارا: عوم پس تویی^^
نظرت ؟