برادرناتنی پارت ۱۲
ویو یونا
سریع رفتم بالا تا ات رو راضی کنم بذاره عمو اینا برن چمدون بیارن ،رفتم در اتاقش رو در زدم
_بیا تو
@نمی گفتیم می اومدم
_درد باز چی میخوای توکه همین الان بالا بودی
@ات جونم ،زندگی من ،دختر عمو من ، کیوت من
_چیشده ؟باز چی مخوای
@بزار عمو با تیهونگ برن چمدون بیارن
_نچ
@اتی جونم
_باشه بابا
@مرسی عشقم
_فقط بابادیگارد
@باشه ،خداحافظ
_بای اصکل
سریع رفتم پایین جای عمو
@عععععموووو(باداد)
=بله چی شده اینجارو گذاشتی رو سرت
@عممموات قبول کرد(باذوق وداد)
×اوکی پس سریع بیا دست های مارو باز کن
@الان میام فقط با نگهبانان باید بریم عزیزان ،اوکی
سریع رفتم بالا تا ات رو راضی کنم بذاره عمو اینا برن چمدون بیارن ،رفتم در اتاقش رو در زدم
_بیا تو
@نمی گفتیم می اومدم
_درد باز چی میخوای توکه همین الان بالا بودی
@ات جونم ،زندگی من ،دختر عمو من ، کیوت من
_چیشده ؟باز چی مخوای
@بزار عمو با تیهونگ برن چمدون بیارن
_نچ
@اتی جونم
_باشه بابا
@مرسی عشقم
_فقط بابادیگارد
@باشه ،خداحافظ
_بای اصکل
سریع رفتم پایین جای عمو
@عععععموووو(باداد)
=بله چی شده اینجارو گذاشتی رو سرت
@عممموات قبول کرد(باذوق وداد)
×اوکی پس سریع بیا دست های مارو باز کن
@الان میام فقط با نگهبانان باید بریم عزیزان ،اوکی
۱.۳k
۰۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.