pr25
pr25
تهیونگ گفت من تا الان به خواطر کوک دو نفر رو کشتم یکی دیگه هم فدا سرم .
جیمین گفت نه تهیونگ ولش کن اون حقیقت رو گفت ولش کن من خودم اون الی کتی هر خری اصلا !، برات پیداش میکنم اونو خفه کن باشه ؟؟
تهیونگ گفت واقا؟
جیمین گفت اره ته ولش کن
تهیونگ راشل رو ول کرد و گفت خب ؟ نمیکشمت ولی میخوای الان چیکار کنی ؟
راشل گفت بر میگردم به کاخ ارباب مین
تهیونگ گفت نه نمیتونی اخراج شدی وقتی فرار کردی اخراج شدی فقط برای تنبیه کردنت دنبالت میگردن خب؟ جوابم رو بده .
راشل گفت خب نمیدونم احتمالا اواره ی خیابونا میشم خب تو این کار حد اقل خوبم!
تهیونگ گفت میتونی بهخواطر کاری که کردی برده ی من باشی حد اقل اواره نمیشی
راشل گفت ببخشید دقیقا کدوم کار ؟؟
تهیونگ گفت ریختن سم تو خونی که کوک خورد فرار کردن و پرو بودن و اینجوری لخت نشستن جلوی ما 😒
راشل گفت اوممم من لخت نیستم ولی باشه یه سوال دقیقا برده بودن چه فرقی با خدمتکاری داره ؟
تهیونگ خندید و گفت تو فرق میکنی تو برده ی خوصوصیمی و خودت میفهمی و اگه خوب کار نکنی میبرمت بازار فاشحه میفروشمت 👍🏻
راشل گفت میشه حد اقل منو به عنوان فاشحه نفروشی ؟
تهیونگ گفت نه همین که گفتم الان یکی میاد تورو میبره به کاخ من
راشل چیزی نگفت بعد جیمینو تهیونگ از اتاق رفتن بیرون البته بهش لباس دادن و پنجره و در رو قفل کردن
بهد نیم ساعت دست چپ تهیونگ اومد دنبالش و بردتش به کاخ تهیونگ .
جیمین یهو یادش اومد اون خدمتکاره که شب پارتی اومد پیش کوک اسمش الی بود .
تهیونگ گفت من تا الان به خواطر کوک دو نفر رو کشتم یکی دیگه هم فدا سرم .
جیمین گفت نه تهیونگ ولش کن اون حقیقت رو گفت ولش کن من خودم اون الی کتی هر خری اصلا !، برات پیداش میکنم اونو خفه کن باشه ؟؟
تهیونگ گفت واقا؟
جیمین گفت اره ته ولش کن
تهیونگ راشل رو ول کرد و گفت خب ؟ نمیکشمت ولی میخوای الان چیکار کنی ؟
راشل گفت بر میگردم به کاخ ارباب مین
تهیونگ گفت نه نمیتونی اخراج شدی وقتی فرار کردی اخراج شدی فقط برای تنبیه کردنت دنبالت میگردن خب؟ جوابم رو بده .
راشل گفت خب نمیدونم احتمالا اواره ی خیابونا میشم خب تو این کار حد اقل خوبم!
تهیونگ گفت میتونی بهخواطر کاری که کردی برده ی من باشی حد اقل اواره نمیشی
راشل گفت ببخشید دقیقا کدوم کار ؟؟
تهیونگ گفت ریختن سم تو خونی که کوک خورد فرار کردن و پرو بودن و اینجوری لخت نشستن جلوی ما 😒
راشل گفت اوممم من لخت نیستم ولی باشه یه سوال دقیقا برده بودن چه فرقی با خدمتکاری داره ؟
تهیونگ خندید و گفت تو فرق میکنی تو برده ی خوصوصیمی و خودت میفهمی و اگه خوب کار نکنی میبرمت بازار فاشحه میفروشمت 👍🏻
راشل گفت میشه حد اقل منو به عنوان فاشحه نفروشی ؟
تهیونگ گفت نه همین که گفتم الان یکی میاد تورو میبره به کاخ من
راشل چیزی نگفت بعد جیمینو تهیونگ از اتاق رفتن بیرون البته بهش لباس دادن و پنجره و در رو قفل کردن
بهد نیم ساعت دست چپ تهیونگ اومد دنبالش و بردتش به کاخ تهیونگ .
جیمین یهو یادش اومد اون خدمتکاره که شب پارتی اومد پیش کوک اسمش الی بود .
۳.۱k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.