عشق یا دوستی پارت دوم
ا/ت : خب میدونی ... خیلی خب باشه:)
دارید باهم میرقصید ..
ا/ت : خسته شدم:/
ملفوی : چقدر زود
ا/ت : میای بریم یجای باحال؟
ملفوی: چرا که نه کوچولو
ا/ت : صدبار گفتم نگو کوچولو
(دارید سرگردون رو پله ها راه میرید)
ملفوی : نرسیدیم ؟
ا/ت : نه هنوز
ا/ت : بلاخره رسیدیم
ملفوی : اینجا کجاس؟
ا/ت : انبار معجون های ممنوعه ی بابام..
ملفوی : پدرت دامبلدورههه؟؟؟
تو میخندی
ا/ت : نه پدرم پروفسور اسنیپ هست🤭
ملفوی : که اینطور
ملفوی: اون دیگه چیهههه؟؟؟
ا/ت : خب پدرم جز معجون چیزای دیگه ای هم اینجا داره
ا/ت : مثلا اون درختچه ۵۴۰۰ سال هست که نابود شده ولی خب...
.............................
منتظر پارت بعد باشید💟🎀
دارید باهم میرقصید ..
ا/ت : خسته شدم:/
ملفوی : چقدر زود
ا/ت : میای بریم یجای باحال؟
ملفوی: چرا که نه کوچولو
ا/ت : صدبار گفتم نگو کوچولو
(دارید سرگردون رو پله ها راه میرید)
ملفوی : نرسیدیم ؟
ا/ت : نه هنوز
ا/ت : بلاخره رسیدیم
ملفوی : اینجا کجاس؟
ا/ت : انبار معجون های ممنوعه ی بابام..
ملفوی : پدرت دامبلدورههه؟؟؟
تو میخندی
ا/ت : نه پدرم پروفسور اسنیپ هست🤭
ملفوی : که اینطور
ملفوی: اون دیگه چیهههه؟؟؟
ا/ت : خب پدرم جز معجون چیزای دیگه ای هم اینجا داره
ا/ت : مثلا اون درختچه ۵۴۰۰ سال هست که نابود شده ولی خب...
.............................
منتظر پارت بعد باشید💟🎀
۶.۰k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.