Fic Angel in Satan's Void P¹⁴
های ببخشید بابت تاخیر ☺️💜
جیمین:..... اتتت اتت بیدار شو چشاتو باز کن لطفا نگاه کن رسیدیم یکمه دیگه تحمل کن تورخدا چشاتو باز کن (باگریه)
دای هیون:جیمین رسیدیم صبر کن در ماشی...(حرفش با حرف جیمین قطع شد)
جیمین: نمیخواد خودم باز میکنم تو برو خونه
دای هیون: ولی شاید به کمکم احتیاج داشته باشی بزار بیام
جیمین: دای هیون بس کن هنوز نفهمیدی من شیطانم و به کمک کسی احتیاج ندارم به حرفی که زدم گوش کن و برو خونه تمام
دای هیون: باشه مواظب ات باش جیمین
جیمین: نگران نباش نمیزارم بمیره اجازه نمیدم(میشه جیمین جان دهن وا کنم) نه شما خفه شو(چشم🤐👌🏻)
جیمین: کمککک یکی کمککک کنه لطفا الان عشقم میمیره(جیمین جان قربونت بشم خوب بزار دهن وا کنم خو) نه برو داستانتو بنویس وگرنه میکشمت (باشه باشه غلط کردم ببخشید 😂🤦🏻♀️🤌🏻)
پرستار: اقا محترم یکم یواش تر اینجا بیمارستان داد نزنید خوب چیشده
جیمین: یعنی چی داددد نزنممم عشقم داره میمیره بعد میگی داد نزنمم هاا(نسبتا داد)
پرستار: اقا چرا داد میزنی یواش تر بگو مریضتون چه مشکلی داره
جیمین: به قلبش تیر خورده
پرستار: چی خوب بزار ببینم نبض داره یانه
جیمین: باشه
پرستار: به قلبش نخورده کنار قلبش خورده چون اگه میخورد تا الان زنده نبود خیلی خوب روی این تخت بزاری نشون من برم به دکتر بگم اتاق عمل اماده کنم و عملشون کنن
جیمین: باشه فقط سریع
پرستار: اقا نگران نباشید مشکل جدی نیست خوب میشن فقط باید خداروشکر کنید که تونسته تا اینجا تحمل کرده و زنده مونده وگرنه هیچی
جیمین: خیلی ممنون
پرستار: خواهش میکنم وظیفم بود من برم اقای دکتررو خبر کنم همینجا منتظر بمونید
جیمین: باشه بازم ممنون
دکتر: خوب کجاست این مریض.... ج... جیمیننننن
جیمین:بل... ج.. جیننننننن هیونگگگگ تو اینجاا چکار میکنی دلم برات تنگ شده بود بیا بقلمممم
جین: وای خوشحالم میبینمت میدونی چقدر الان خوشحالم که تورو دیدم بعد سالها کجا بودی پسر غیبت زده بود
جیمین: میدونی دیگه الان وظیفم شده نجات دادن انسان ها خوب تو اینجا چکار میکنی مگه نباید سرزمین سبز باشی(سرزمین سبز اونجایی که زندگی میکنن بین دنیای انسان ها و شیطان ها خون اشام ها و گرگینه ها)
جین: آره ولی دیگه از اونجا خسته شدم و یبار که اومدم دنیای انسان ها پادشاه خون آشام ها فهمید که من با اینکه کلی نگهبان و باید رمز میدادن واین شامل کسایی میشه که نزدیک بودن به پادشاه قبلی یعنی پدر تو و میدونی دیگه الان پدر من پادشاه ووقتی فهمید من اومدم تو این دنیا بخلطر اینکه جلوی هرج و مرج رو بگیره منو فرستاد اینجا و گفت هرگز برنگردم چون اگه برمیگشتم منو زنده نمیزاشتن و خودت میدونستی که هرکی بیاد تو دنیای انسان ها باید مجازات بشه واون مجازات توسط پادشاه خون اشام ها در نظر گرفته میشه
جیمین: اووووو پس که اینطور عمو تورو از اون دنیا بیرون کرده آره (یه نکته ای بگم پدر جین برادر پدر جیمین و عموی جیمین میشه و جین پسر عموی جیمین دوستان حواستون باشه این فقط فیکه نه واقعیت پس اگه دوست ندارید نخونید و گزارش ندید ممنون)
جین: خوب تو بگو تو چطوری سر از اینجا دراوردی
جیمین: بخاطر این خانوم (سرشو بطرف ات میکنه که به جین بگه)
جین: اووو جیمین خبرایه قراره عمو بشیم آره 😈
جیمین: یاااا هیونگ نه اونطور که تو فکر میکنی نیست قضیش فرق میکنه(بله بله جیمین جان ماهم این وسط
خریم باورمون شد😑🤌🏻😂🤦🏻♀️)
جین : اوکی اوکی فهمیدم حالا قرار زنداداش صداش کنم آره
جیمین:(جیمین یه چشم قره ای میره که میگه خفه شو البته دوستان فیکه ما قصد فحش دادن و بی احترامی اعضارو نداریم)
جین:.......
خوب دوستان عزیز نظرتون درباره ی این پارت چی بود خوشتون اومد و ممنون میشم که حمایت کنید و بگم که قرار برای این پارت شرط بزارم فقط برای این پارت و بعضی وقتا برای پارت های بعدیم میزارم شرط پس شرطارو کامل کنید تا پارت بعدو بزارم و بخونید
شرط ها:
کامنت بجز کامنتای من و اگر تکرار کنید یک کلمه رو حساب نمیشه و نمیزارم فیکو اگه اینکارو کنید
کامنت ها: 40
لایک ها: 50
جیمین:..... اتتت اتت بیدار شو چشاتو باز کن لطفا نگاه کن رسیدیم یکمه دیگه تحمل کن تورخدا چشاتو باز کن (باگریه)
دای هیون:جیمین رسیدیم صبر کن در ماشی...(حرفش با حرف جیمین قطع شد)
جیمین: نمیخواد خودم باز میکنم تو برو خونه
دای هیون: ولی شاید به کمکم احتیاج داشته باشی بزار بیام
جیمین: دای هیون بس کن هنوز نفهمیدی من شیطانم و به کمک کسی احتیاج ندارم به حرفی که زدم گوش کن و برو خونه تمام
دای هیون: باشه مواظب ات باش جیمین
جیمین: نگران نباش نمیزارم بمیره اجازه نمیدم(میشه جیمین جان دهن وا کنم) نه شما خفه شو(چشم🤐👌🏻)
جیمین: کمککک یکی کمککک کنه لطفا الان عشقم میمیره(جیمین جان قربونت بشم خوب بزار دهن وا کنم خو) نه برو داستانتو بنویس وگرنه میکشمت (باشه باشه غلط کردم ببخشید 😂🤦🏻♀️🤌🏻)
پرستار: اقا محترم یکم یواش تر اینجا بیمارستان داد نزنید خوب چیشده
جیمین: یعنی چی داددد نزنممم عشقم داره میمیره بعد میگی داد نزنمم هاا(نسبتا داد)
پرستار: اقا چرا داد میزنی یواش تر بگو مریضتون چه مشکلی داره
جیمین: به قلبش تیر خورده
پرستار: چی خوب بزار ببینم نبض داره یانه
جیمین: باشه
پرستار: به قلبش نخورده کنار قلبش خورده چون اگه میخورد تا الان زنده نبود خیلی خوب روی این تخت بزاری نشون من برم به دکتر بگم اتاق عمل اماده کنم و عملشون کنن
جیمین: باشه فقط سریع
پرستار: اقا نگران نباشید مشکل جدی نیست خوب میشن فقط باید خداروشکر کنید که تونسته تا اینجا تحمل کرده و زنده مونده وگرنه هیچی
جیمین: خیلی ممنون
پرستار: خواهش میکنم وظیفم بود من برم اقای دکتررو خبر کنم همینجا منتظر بمونید
جیمین: باشه بازم ممنون
دکتر: خوب کجاست این مریض.... ج... جیمیننننن
جیمین:بل... ج.. جیننننننن هیونگگگگ تو اینجاا چکار میکنی دلم برات تنگ شده بود بیا بقلمممم
جین: وای خوشحالم میبینمت میدونی چقدر الان خوشحالم که تورو دیدم بعد سالها کجا بودی پسر غیبت زده بود
جیمین: میدونی دیگه الان وظیفم شده نجات دادن انسان ها خوب تو اینجا چکار میکنی مگه نباید سرزمین سبز باشی(سرزمین سبز اونجایی که زندگی میکنن بین دنیای انسان ها و شیطان ها خون اشام ها و گرگینه ها)
جین: آره ولی دیگه از اونجا خسته شدم و یبار که اومدم دنیای انسان ها پادشاه خون آشام ها فهمید که من با اینکه کلی نگهبان و باید رمز میدادن واین شامل کسایی میشه که نزدیک بودن به پادشاه قبلی یعنی پدر تو و میدونی دیگه الان پدر من پادشاه ووقتی فهمید من اومدم تو این دنیا بخلطر اینکه جلوی هرج و مرج رو بگیره منو فرستاد اینجا و گفت هرگز برنگردم چون اگه برمیگشتم منو زنده نمیزاشتن و خودت میدونستی که هرکی بیاد تو دنیای انسان ها باید مجازات بشه واون مجازات توسط پادشاه خون اشام ها در نظر گرفته میشه
جیمین: اووووو پس که اینطور عمو تورو از اون دنیا بیرون کرده آره (یه نکته ای بگم پدر جین برادر پدر جیمین و عموی جیمین میشه و جین پسر عموی جیمین دوستان حواستون باشه این فقط فیکه نه واقعیت پس اگه دوست ندارید نخونید و گزارش ندید ممنون)
جین: خوب تو بگو تو چطوری سر از اینجا دراوردی
جیمین: بخاطر این خانوم (سرشو بطرف ات میکنه که به جین بگه)
جین: اووو جیمین خبرایه قراره عمو بشیم آره 😈
جیمین: یاااا هیونگ نه اونطور که تو فکر میکنی نیست قضیش فرق میکنه(بله بله جیمین جان ماهم این وسط
خریم باورمون شد😑🤌🏻😂🤦🏻♀️)
جین : اوکی اوکی فهمیدم حالا قرار زنداداش صداش کنم آره
جیمین:(جیمین یه چشم قره ای میره که میگه خفه شو البته دوستان فیکه ما قصد فحش دادن و بی احترامی اعضارو نداریم)
جین:.......
خوب دوستان عزیز نظرتون درباره ی این پارت چی بود خوشتون اومد و ممنون میشم که حمایت کنید و بگم که قرار برای این پارت شرط بزارم فقط برای این پارت و بعضی وقتا برای پارت های بعدیم میزارم شرط پس شرطارو کامل کنید تا پارت بعدو بزارم و بخونید
شرط ها:
کامنت بجز کامنتای من و اگر تکرار کنید یک کلمه رو حساب نمیشه و نمیزارم فیکو اگه اینکارو کنید
کامنت ها: 40
لایک ها: 50
۸.۸k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.