عشق بی پایان ادامهp13
ا/ت ویو
وایییی میدونه من موتور سرمه ای دوس دارم یه جیغ از سر ذوق کشیدن که نگهبان و شوگا و رونا اومدن
نگهبان : دخترم چیزی شده چرا جیغ میکشی
خجالت زده سرم رو پایین انداختم
_ببخشید عمو جون نع چیزی نی
نگهبان : از دست تو دختر
نگهبان رفت و شوگا و رونا اومدن جلو
+سیلام کریسمس مبارک
$سیلام کریسمس مبارک
_سیلام کریسمس شوما هم مبارک
$چه مرگت بود داشتی جیغ میزدی
با یاد آوری موتور نیشم باز شد
_به خاطر این (بادست به موتور اشاره کردم)
$هییییییییی چنگده ناناسه
ماله کیه
نیشم باز تر شد
_ماله من
$دروووووووغ
_رااااااااااست
یه لبخند خبیثی زد و گفت:
$پس میتونم نابودش کنم
دوید سمتش منم دویدم سمتش چون سرعت من تو دویدن زیاده از پشت گفتمش
_روش یه خش بیوفته همینجا دارت میزنم
وایساد و سر به زیر انداخت و گفت
$باسه ببسید
دلم به حال لحنش سوخید و بغلش کردم
+جدی جدی ماله توعه
با صدای شوگا به سمتش چرخیدم
_بلی چطور
+آخه خیلی گرونه و تو آمریکا 3 تا یا 4 تا کلا هس
_کوکی برام خریده
+کوکی؟
_منظورم جونگ کوکه
تا اسم کوک رو شنید اخماش رف تو هم
_خب بریم خونمون
اونا هم عین جوجه اردک دنبالم راه افتادن
رسیدیم جلوی در وایسادم جلوشون و دستم رو دراز کردم
_مدانم خعلی پر رو تشریف دارم اما کادو هاتون رو بدین
اونا هم خندیدن و کادوها شون
رو دادن منم در زدم الیزا درو باز کرد
_الی جون ببین رفتم پایین کیا رو پیدا کردم و به پشت سرم اشاره کردم الی رفت کنار اونا هم اومدن تو باهمه سلام علیک واحوال پرسی و اینجور چیزا کردن
اما شوگا وقتی داشت با کوکی دست میداد اخم هایش در هم بود خلاصه همه رو مبلا نشستن منو شوگا رو مبل 2 نفره نشسته بودیم
@ به خدا کریسمسه شما ها چرا تیره پوشیدین و به منو شوگا اشاره کرد (لباس شوگا تو پارت قبل عکس سوم بود) هودی خاکستری _مشکی به همراه شلوار لی ذغالی پوشیده بود
_دوس داشتیم مشکلیه
بیچاره سوفی خفه خون گرفت
دیگه بقیش رو خلاصه بگم اونروز تا نصف شب میش هم بودیم بعد کوکی رفت بعدم شوگا و رونا رفتن بعد از اینکه رفتن خواهر و برادرم بهم زنگیدن عید رو بهم تبریک گفتیم و بعد گفتن شب بخیر به سوت تختم پرواز کردم انقدر خسته بودم که بیهوش شدم
وایییی میدونه من موتور سرمه ای دوس دارم یه جیغ از سر ذوق کشیدن که نگهبان و شوگا و رونا اومدن
نگهبان : دخترم چیزی شده چرا جیغ میکشی
خجالت زده سرم رو پایین انداختم
_ببخشید عمو جون نع چیزی نی
نگهبان : از دست تو دختر
نگهبان رفت و شوگا و رونا اومدن جلو
+سیلام کریسمس مبارک
$سیلام کریسمس مبارک
_سیلام کریسمس شوما هم مبارک
$چه مرگت بود داشتی جیغ میزدی
با یاد آوری موتور نیشم باز شد
_به خاطر این (بادست به موتور اشاره کردم)
$هییییییییی چنگده ناناسه
ماله کیه
نیشم باز تر شد
_ماله من
$دروووووووغ
_رااااااااااست
یه لبخند خبیثی زد و گفت:
$پس میتونم نابودش کنم
دوید سمتش منم دویدم سمتش چون سرعت من تو دویدن زیاده از پشت گفتمش
_روش یه خش بیوفته همینجا دارت میزنم
وایساد و سر به زیر انداخت و گفت
$باسه ببسید
دلم به حال لحنش سوخید و بغلش کردم
+جدی جدی ماله توعه
با صدای شوگا به سمتش چرخیدم
_بلی چطور
+آخه خیلی گرونه و تو آمریکا 3 تا یا 4 تا کلا هس
_کوکی برام خریده
+کوکی؟
_منظورم جونگ کوکه
تا اسم کوک رو شنید اخماش رف تو هم
_خب بریم خونمون
اونا هم عین جوجه اردک دنبالم راه افتادن
رسیدیم جلوی در وایسادم جلوشون و دستم رو دراز کردم
_مدانم خعلی پر رو تشریف دارم اما کادو هاتون رو بدین
اونا هم خندیدن و کادوها شون
رو دادن منم در زدم الیزا درو باز کرد
_الی جون ببین رفتم پایین کیا رو پیدا کردم و به پشت سرم اشاره کردم الی رفت کنار اونا هم اومدن تو باهمه سلام علیک واحوال پرسی و اینجور چیزا کردن
اما شوگا وقتی داشت با کوکی دست میداد اخم هایش در هم بود خلاصه همه رو مبلا نشستن منو شوگا رو مبل 2 نفره نشسته بودیم
@ به خدا کریسمسه شما ها چرا تیره پوشیدین و به منو شوگا اشاره کرد (لباس شوگا تو پارت قبل عکس سوم بود) هودی خاکستری _مشکی به همراه شلوار لی ذغالی پوشیده بود
_دوس داشتیم مشکلیه
بیچاره سوفی خفه خون گرفت
دیگه بقیش رو خلاصه بگم اونروز تا نصف شب میش هم بودیم بعد کوکی رفت بعدم شوگا و رونا رفتن بعد از اینکه رفتن خواهر و برادرم بهم زنگیدن عید رو بهم تبریک گفتیم و بعد گفتن شب بخیر به سوت تختم پرواز کردم انقدر خسته بودم که بیهوش شدم
۲.۴k
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.