عشق سخت پارت ۲۷

بریم به یک سال بعد
سارینا : ناهیون دخترم دست به اون نزن میشکنه
ناهیون: اشکالی نداره با یکی دیگه میخره( با لحن پچگونه)
سارینا:دختر میدونم میره یکی دیگه میگیره ولی اون بشکنه تو یه چیزیت میشه
فلیکس: شما منو میخواین ور شکست کنین
سارینا : خسیس نباش
سارینا:دویون ، اونجا نرو می افتی
سارینا: هایون اونو تو دهنت نکن
سارینا : اییی خدا
فلیکس : بزار بازی کنن بیا یکم استراحت کن
سارینا: اوک
نشستم سرمون تو گوشی بود که هر سه تاشون اومدن گفتن
هر سه تا: ما یه خواهر دیگه میخوایم
سارینا: یدونه خواهر دارین که
ناهیون: مامان آخه منم خواهر میخوام....بابا یه چیزی بهش بگو
فلیکس: والا من مشکلی نداره اون مامانتونه که باید قبول کنه
سارینا: به همین خیال باش
فلیکس: میخوای دل بچه ها رو بشکونی
سارینا: فلیکسسسسسس
فلیکس: غلط کردم
بچه ها هم رفتن بازی کنن
خب قصه ی ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید
عکس بجه هاشونم میزارم

































فک کردین تموم شده سخت در اشتباهید