P8
ته:بریم بار؟
ات:آرهههه
جیمین:خوبه..
کوک:اممم...
ات:بریم لباس بپوشیم کوک
جیمین:خوش بگذره
ات:مگه شما نمیآید بار؟
ته:منظورش...
نامجون:اممم،یه چیزی پروند
ات:اوکی
فلش بک رسیدن به بار
رفتیم و روی یه میز خالی نشستیم...
گارسون:چی میل دارید؟
تهیونگ:سوجو
جیمین:مکگولی
جین:لورویی
هوسوک:مون به جو
نامجون:کاوادانگ
ات:سوجو
کوک:رومانی کانتی ...
تهیونگ:راستی ات دارم با هایجین قرار میذارم..
ات:مبارکه ولی هایجین کیه؟؟
تهیونگ:بست فرندته..
ات:چه خوب...
دو ساعت بعد
ات ویو
اههححه حالم بدهه..
نباید اونقدر مینوشیدم...
به نمایش خیره شدم..کفش پاشنه بلند قرمز..
صداهایی تو سرم اکو میشد:
نههههه خالههه...هق...هق..
:آروم باش ..گریه نکن بیا بغلم..
ات:هق...اوپا..خاله عجیب شده..
اوپا:اون خاله ی ما نیست آجی..
زمان حال
ات:یه صداهای عجیب غریب تو مغزم اکو میشد..
فکر کنم خیالاتی شدم...
نیم ساعت بعد رفتیم و رفتیم خونه...
کوک:بیبی بیا بغلم بخوابیم..
ات:اومدم بانی..
رفتم بغل جونگکوک و دراز کشیدم..
ات:آرهههه
جیمین:خوبه..
کوک:اممم...
ات:بریم لباس بپوشیم کوک
جیمین:خوش بگذره
ات:مگه شما نمیآید بار؟
ته:منظورش...
نامجون:اممم،یه چیزی پروند
ات:اوکی
فلش بک رسیدن به بار
رفتیم و روی یه میز خالی نشستیم...
گارسون:چی میل دارید؟
تهیونگ:سوجو
جیمین:مکگولی
جین:لورویی
هوسوک:مون به جو
نامجون:کاوادانگ
ات:سوجو
کوک:رومانی کانتی ...
تهیونگ:راستی ات دارم با هایجین قرار میذارم..
ات:مبارکه ولی هایجین کیه؟؟
تهیونگ:بست فرندته..
ات:چه خوب...
دو ساعت بعد
ات ویو
اههححه حالم بدهه..
نباید اونقدر مینوشیدم...
به نمایش خیره شدم..کفش پاشنه بلند قرمز..
صداهایی تو سرم اکو میشد:
نههههه خالههه...هق...هق..
:آروم باش ..گریه نکن بیا بغلم..
ات:هق...اوپا..خاله عجیب شده..
اوپا:اون خاله ی ما نیست آجی..
زمان حال
ات:یه صداهای عجیب غریب تو مغزم اکو میشد..
فکر کنم خیالاتی شدم...
نیم ساعت بعد رفتیم و رفتیم خونه...
کوک:بیبی بیا بغلم بخوابیم..
ات:اومدم بانی..
رفتم بغل جونگکوک و دراز کشیدم..
۶.۳k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.