دازای و چویا پارت ۳
پارت ۳ دازای و چویا
دازای برای دروغ میگه اها یادم رفت
چویا ام که تا جایی به دیگران نه نمیگفت
چویا ، امروز میام خونت
دازای، خیلی خوشحالم که میای
چویا ۰_۰( سرخ شدن)
دازای، دست چویا را میگیرد و میبره خونش
چویا ، واقعا نیازی نبود دستم را بگیری
دازای ، گومن (دازای یک لحظه جو برشداشت)
دازای ، چطوره الان اتاقت را نشانت بدم
چویا ، اریگاتو
دازای خر کیف شد و و و میخواست کرم بریزه
روی چویا
دازای به چویا میگه چطوره بری حمام
چویا ، ام باشه
چویا از حمام برگشت و دید دازای فیلم گذاشته
دازای ، چویاااا بیا فیلم ببینیم
چویا ، ام باش
چویا میپرسد چطور فیلمی هست
دازای ، ترسناک
چویا (با خجالت ) من زیاد از فیلم ترسناک خوشم نمیاد
ادامه داره
دازای برای دروغ میگه اها یادم رفت
چویا ام که تا جایی به دیگران نه نمیگفت
چویا ، امروز میام خونت
دازای، خیلی خوشحالم که میای
چویا ۰_۰( سرخ شدن)
دازای، دست چویا را میگیرد و میبره خونش
چویا ، واقعا نیازی نبود دستم را بگیری
دازای ، گومن (دازای یک لحظه جو برشداشت)
دازای ، چطوره الان اتاقت را نشانت بدم
چویا ، اریگاتو
دازای خر کیف شد و و و میخواست کرم بریزه
روی چویا
دازای به چویا میگه چطوره بری حمام
چویا ، ام باشه
چویا از حمام برگشت و دید دازای فیلم گذاشته
دازای ، چویاااا بیا فیلم ببینیم
چویا ، ام باش
چویا میپرسد چطور فیلمی هست
دازای ، ترسناک
چویا (با خجالت ) من زیاد از فیلم ترسناک خوشم نمیاد
ادامه داره
۶.۷k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.