فیک «اون دوست دخترمه» part 10
کوک : اوهوم
ات ویو
نمیدونم چرا ولی کم کم داره ازش خوشم میاد درسته رو مخه ولی قابل تحمله…به هر حال کم کم رفتم اماده شم یکم دیگه با جونگ کوک قراره برم خرید تو کیف خودم یکم لوازم ارایش بود یه ارایش کم کردم یه تیشرت از جونگ کوک پوشیده بودم فقط چون برام بزرگ بود بلند بود دیگه نیاز به شلوار نبود اونا با یه جفت نیم بوت که از خودم بود پوشیدم قشنگ شد ولی نمیدونم جونگ کوک بزاره باهاش اونجوری برم یا نه….اصن به اون چه چرا نظر اون برام مهمه هرچی میخواد بگه بگه
کوک: حاضری ؟
ات : اره
کوک : بریم
ات: اومدم
کوک: اینجوری میخوای بیای؟
ات: اره چشه ؟
کوک: هرجور خودت راحتی
ذهن ات: چرا اصلا گیر نداد مهم نیست
ات: میشه یه سوال بپرسم
کوک:اوهوم
ات: شغلت چیه ؟
کوک: واقعا میخوای بدونی ؟
اینم جایزه اینکه مثلا درس خوندید 🌝
ات ویو
نمیدونم چرا ولی کم کم داره ازش خوشم میاد درسته رو مخه ولی قابل تحمله…به هر حال کم کم رفتم اماده شم یکم دیگه با جونگ کوک قراره برم خرید تو کیف خودم یکم لوازم ارایش بود یه ارایش کم کردم یه تیشرت از جونگ کوک پوشیده بودم فقط چون برام بزرگ بود بلند بود دیگه نیاز به شلوار نبود اونا با یه جفت نیم بوت که از خودم بود پوشیدم قشنگ شد ولی نمیدونم جونگ کوک بزاره باهاش اونجوری برم یا نه….اصن به اون چه چرا نظر اون برام مهمه هرچی میخواد بگه بگه
کوک: حاضری ؟
ات : اره
کوک : بریم
ات: اومدم
کوک: اینجوری میخوای بیای؟
ات: اره چشه ؟
کوک: هرجور خودت راحتی
ذهن ات: چرا اصلا گیر نداد مهم نیست
ات: میشه یه سوال بپرسم
کوک:اوهوم
ات: شغلت چیه ؟
کوک: واقعا میخوای بدونی ؟
اینم جایزه اینکه مثلا درس خوندید 🌝
۳۵.۲k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.