سناریو تهیونگ وقتی بی محلی میکنه بهت
سلام من ا.ت هستم ۲۳ سالمه با تهیونگ ازدواج کردم
سلام من تهیونگ هستم ۲۹ سالمه با ا.ت ازدواج کردم
خواب بریم سراغ داستان 😊😁
علامت ها
تهیونگ+
ا.ت _
ویو ا.ت
تهیونگ هی این روزا بهم بی محلی میکنه خسته شدم امشب اومد باید باهاش حرف بزنم
ویو تهیونگ
این چند روز خیلی سرم شلوغ بود نتونستم به ا.ت توجه کنم الانم خیلی خستم فقط برم خونه شام بخورم بخوابم
صدای در اومد فکر کنم تهیونگ باشه
رفتم جلو در دیدم آقا تشریف آوردن
_سلام
+سلام
_خوبی تهیونگ
+اره برو کنار خسته ام ( سرد)
_خوب چته همش این چند روز بی محلی میکنی مسخره بازی در نیارا خسته شدم از بی محلی هات بسه دیگه نمیتونم تحمل کنم( داد گریه)
+ساکت خسته ام( داد)
_نخیر دیگه بسه هر چقدر ساکت موندم چقدر میخوای بی محلی کنی هااااا( داد خیلی شدید )
+الان بهت نشون میدم( عصبی خیلی زیاد ترسناک)
_از کمرم گرفت برد داخل اتاق
_ولم کنننن
+خفه
_منو گرفت پرت کرد رو تخت لباسامو در آورد لباسای خودش هم دراورد و.....
(بچه ها اسمات میخواید تو پی وی بگید بفرستم)
صبح با دلدرد شدید بیدار شدم دیدم تهیونگ خیلی کیوت کنارم خوابه یه دفعه دلم تیر کشید جیغ کشیدم تهیونگ بیدار شد
+بیب چی شده
_ دلم درد میکنه دیشب مثل تراکتر بودی 😭
+وای😂😂
خوب حالا بمون دلت ماساژ بدم
_هوم
+بیا بغل ددی
آها بهتر شد
_آره بهتره
+ددی بخشیدی
_آره ولی باید برام خوراکی هدیه بخری تا کامل ببخشمت باشه؟
+آه بیب زیاد نیست بنظرت
_نخیر نیست
+باشه میخرم خانوم کیم ا.ت
و به خوبی خوشی تموم شد دستمامم شکست اومیدوارم خوشتون بیاد لطفا حمایت کنید لایک یادت نره خوشگلم🥹🥹🥺
سلام من تهیونگ هستم ۲۹ سالمه با ا.ت ازدواج کردم
خواب بریم سراغ داستان 😊😁
علامت ها
تهیونگ+
ا.ت _
ویو ا.ت
تهیونگ هی این روزا بهم بی محلی میکنه خسته شدم امشب اومد باید باهاش حرف بزنم
ویو تهیونگ
این چند روز خیلی سرم شلوغ بود نتونستم به ا.ت توجه کنم الانم خیلی خستم فقط برم خونه شام بخورم بخوابم
صدای در اومد فکر کنم تهیونگ باشه
رفتم جلو در دیدم آقا تشریف آوردن
_سلام
+سلام
_خوبی تهیونگ
+اره برو کنار خسته ام ( سرد)
_خوب چته همش این چند روز بی محلی میکنی مسخره بازی در نیارا خسته شدم از بی محلی هات بسه دیگه نمیتونم تحمل کنم( داد گریه)
+ساکت خسته ام( داد)
_نخیر دیگه بسه هر چقدر ساکت موندم چقدر میخوای بی محلی کنی هااااا( داد خیلی شدید )
+الان بهت نشون میدم( عصبی خیلی زیاد ترسناک)
_از کمرم گرفت برد داخل اتاق
_ولم کنننن
+خفه
_منو گرفت پرت کرد رو تخت لباسامو در آورد لباسای خودش هم دراورد و.....
(بچه ها اسمات میخواید تو پی وی بگید بفرستم)
صبح با دلدرد شدید بیدار شدم دیدم تهیونگ خیلی کیوت کنارم خوابه یه دفعه دلم تیر کشید جیغ کشیدم تهیونگ بیدار شد
+بیب چی شده
_ دلم درد میکنه دیشب مثل تراکتر بودی 😭
+وای😂😂
خوب حالا بمون دلت ماساژ بدم
_هوم
+بیا بغل ددی
آها بهتر شد
_آره بهتره
+ددی بخشیدی
_آره ولی باید برام خوراکی هدیه بخری تا کامل ببخشمت باشه؟
+آه بیب زیاد نیست بنظرت
_نخیر نیست
+باشه میخرم خانوم کیم ا.ت
و به خوبی خوشی تموم شد دستمامم شکست اومیدوارم خوشتون بیاد لطفا حمایت کنید لایک یادت نره خوشگلم🥹🥹🥺
۶.۲k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.