وقتی میگی پوصیم درد میکنه
وقتی میگی پوصیم درد میکنه
[[هیونگ لاین]]
(نامجون)
تعجب میکنه بخواطر حرفت چون تو با اینکه ۱ماه گزشته ولی خجالت میکشی
ولی هیچی نگفت چون میدونستم این اتفاق میفته تو پوصیت خیلی حساس بود و بعد از رابطه دیشبتون میدونست این اتفاق میفته دستاشو باز کرد و گفت بری بغلش توهم چون خیلی درد داشتی بدون حرف رفتی تو بغلش و اون دستشو میخواست بکنه تو شلوارک که تو دستاتو گزاشتی رو دستش و سرتو به نشانه نه تکون دادی اونم گفت
نامجون:نترس کاریت نمیکنم اون برا شب جمعه
و دستشو کرد تو شلوارت و برات ماساژ داد و تو چون حساس بودی خیلی اهههه میکشیدی
(جین)
جین:نکنه تحریک شدی نگفتی
توهم شروع کردی به سوت زدن و خودتو زدن به اون راه
جین:بیا اینجا تا درستش کنم
دستشو باز کرد
ولی تو نرفتی
جین :بلخره یکم دیگه بگیره خودت از درد میای
(یونگی)
خواب آلود بود بخواطر همین گفت
یونگی:عادیه
ولی بعد ۵ ثانیه که گزشت و انگار کامل متوجه حرفت شده بود از خواب با چشمای گرد شده پرید و اومد و همون موقع شلوارمو درآورد تو تعجب کرده بودی
یونگی:اونطوری نگاه نکن اصلا بهواطر اینکه دلم میخواد نیست میخوام خوبت کنم
ات:بله معلومهههه اصلا اصلا برا اینکه دلت میخواد نیست
و پرید روت و با ولع میخورد جوری که انگار به یک آدم فقیر ۵ هفته اس که غذا ندادن
ات:یواش عاحححح تر بابا عاححححح این که غذااا عاححح نیست پوصی عاححح دوست دختره عاحححح انگار ۵ ماهه نخوردی
یونگی: عاممممم ملچ ملوچ بزار ملچ حساب کنم ملچ مولوچ عاممم دقیقا ملچ مولوچ ۵ ماهه نخوردم(خودتون بدونید منظورم از ملچ مولوچ چیه)
ات:عااااحح منظورم غذاااا بود
(جیهوپ)
جیهوپ:چرا(تعجب)
ات:بخواطر اینکه آقا دیروز گرفت کردم
جیهوپ:اووو لیتل بیا اینجا
بغلشون باز کرد توهم رفتی بغلش و میخواست شلوارتو در بیاره که نزاشتی میدونستم اینطوری خجالت میکشی رفت پتو اورد انداخت رو و شلوارتو درآورد تو خوابیدی رو مبل و باهات رو راناش بود پاهاتون باز کرد کامل و همینطوری به اون سوراخ خیس و صورتی زل زد
ات:باشه انقدر با حسرت نگاه نکن اجازه میدم
وووو دیگه خودتون میدونید
[[هیونگ لاین]]
(نامجون)
تعجب میکنه بخواطر حرفت چون تو با اینکه ۱ماه گزشته ولی خجالت میکشی
ولی هیچی نگفت چون میدونستم این اتفاق میفته تو پوصیت خیلی حساس بود و بعد از رابطه دیشبتون میدونست این اتفاق میفته دستاشو باز کرد و گفت بری بغلش توهم چون خیلی درد داشتی بدون حرف رفتی تو بغلش و اون دستشو میخواست بکنه تو شلوارک که تو دستاتو گزاشتی رو دستش و سرتو به نشانه نه تکون دادی اونم گفت
نامجون:نترس کاریت نمیکنم اون برا شب جمعه
و دستشو کرد تو شلوارت و برات ماساژ داد و تو چون حساس بودی خیلی اهههه میکشیدی
(جین)
جین:نکنه تحریک شدی نگفتی
توهم شروع کردی به سوت زدن و خودتو زدن به اون راه
جین:بیا اینجا تا درستش کنم
دستشو باز کرد
ولی تو نرفتی
جین :بلخره یکم دیگه بگیره خودت از درد میای
(یونگی)
خواب آلود بود بخواطر همین گفت
یونگی:عادیه
ولی بعد ۵ ثانیه که گزشت و انگار کامل متوجه حرفت شده بود از خواب با چشمای گرد شده پرید و اومد و همون موقع شلوارمو درآورد تو تعجب کرده بودی
یونگی:اونطوری نگاه نکن اصلا بهواطر اینکه دلم میخواد نیست میخوام خوبت کنم
ات:بله معلومهههه اصلا اصلا برا اینکه دلت میخواد نیست
و پرید روت و با ولع میخورد جوری که انگار به یک آدم فقیر ۵ هفته اس که غذا ندادن
ات:یواش عاحححح تر بابا عاححححح این که غذااا عاححح نیست پوصی عاححح دوست دختره عاحححح انگار ۵ ماهه نخوردی
یونگی: عاممممم ملچ ملوچ بزار ملچ حساب کنم ملچ مولوچ عاممم دقیقا ملچ مولوچ ۵ ماهه نخوردم(خودتون بدونید منظورم از ملچ مولوچ چیه)
ات:عااااحح منظورم غذاااا بود
(جیهوپ)
جیهوپ:چرا(تعجب)
ات:بخواطر اینکه آقا دیروز گرفت کردم
جیهوپ:اووو لیتل بیا اینجا
بغلشون باز کرد توهم رفتی بغلش و میخواست شلوارتو در بیاره که نزاشتی میدونستم اینطوری خجالت میکشی رفت پتو اورد انداخت رو و شلوارتو درآورد تو خوابیدی رو مبل و باهات رو راناش بود پاهاتون باز کرد کامل و همینطوری به اون سوراخ خیس و صورتی زل زد
ات:باشه انقدر با حسرت نگاه نکن اجازه میدم
وووو دیگه خودتون میدونید
۶۴۱
۰۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.