𝚃𝚗𝚊𝚗𝚕𝚖𝚘𝚚𝚞𝚒𝚕𝚒𝚌𝚊𝚝𝚒𝚘𝚗➖⃟🌟
𝚃𝚗𝚊𝚗𝚕𝚖𝚘𝚚𝚞𝚒𝚕𝚒𝚌𝚊𝚝𝚒𝚘𝚗➖⃟🌟
𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝙹𝚒𝚢𝚘𝚘𝚗☻
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽
𝚙𝚊𝚛𝚝²⁵
هایون :یادتونه برای بار اول همو دیدیم؟
جونگکوک :آره اونموقع ده سالت بود میخواستی از حیاط پشتی قصر به بیرون فرار کنی و افتادی رو سرم
هایون به شانه جونگکوک ضربه ای وارد کرد و گفت :اون پسر عنتر تو ...هنوز حرفش کامل نشد که محکم دستش را جلوی دهانش گذاشت و با حالت اماشیرنی گفت :ببشید⚆_⚆
جونگکوک لبخندی زدو گفت :مشکلی نیست
گفتم که بیشتر از اونچیزی که فکر میکنی میشناسمت
هایون :من منظورم اون شبه همون شبی که بهت حمله شدو من نجاتت دادم
جونگکوک :تو نجاتم دادی ؟
هایون :نه پس روح ننه بزرگت نجاتت داد
جونگکوک:ننه بزرگم ملکه مادره و هنوز در قید حیات
هایون:یعنی باز سوتی دادم؟
جونگکوک:اوهوم
هایون :حالا از بحث دور نشیم ...اون شب داشتم درمورد دختری صحبت میکردم که صاحب گلب داداش خلم شده بود
جونگکوک :اوکی بحثو عوض میکنیم ...وات پس چرا اون عنتر پلاستیکی به من نگفت؟🥲
هایون:چون داداششی روش غیرت داری خیرکله پوکت
جونگکوک:دختر مردومو نمیکشم فقط چون داداش تهیونگم که
هایون :تو حق نداری کسیو بکشی منظورم هم جانگ می بود ...
جونگکوک با حالتی عصبی گفت : تو چی گفتی؟!گفتی داداشت عاشق اون دختر معصوم شده ؟
هایون :گلم اول اینکه سر من داد نزن دوم اینکه تا دو دیقه پیش ته داداش تو بودا سوم اینکه همین دختر معصوم کراش سگی زده رو داداش ما ...
جونگکوک :واگنی؟
هایون :نه پس الکی😐
جونگکوک :ಥ_ಥ
#Park_Jiyoon
#Tnanlmoquilication
𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝙹𝚒𝚢𝚘𝚘𝚗☻
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽
𝚙𝚊𝚛𝚝²⁵
هایون :یادتونه برای بار اول همو دیدیم؟
جونگکوک :آره اونموقع ده سالت بود میخواستی از حیاط پشتی قصر به بیرون فرار کنی و افتادی رو سرم
هایون به شانه جونگکوک ضربه ای وارد کرد و گفت :اون پسر عنتر تو ...هنوز حرفش کامل نشد که محکم دستش را جلوی دهانش گذاشت و با حالت اماشیرنی گفت :ببشید⚆_⚆
جونگکوک لبخندی زدو گفت :مشکلی نیست
گفتم که بیشتر از اونچیزی که فکر میکنی میشناسمت
هایون :من منظورم اون شبه همون شبی که بهت حمله شدو من نجاتت دادم
جونگکوک :تو نجاتم دادی ؟
هایون :نه پس روح ننه بزرگت نجاتت داد
جونگکوک:ننه بزرگم ملکه مادره و هنوز در قید حیات
هایون:یعنی باز سوتی دادم؟
جونگکوک:اوهوم
هایون :حالا از بحث دور نشیم ...اون شب داشتم درمورد دختری صحبت میکردم که صاحب گلب داداش خلم شده بود
جونگکوک :اوکی بحثو عوض میکنیم ...وات پس چرا اون عنتر پلاستیکی به من نگفت؟🥲
هایون:چون داداششی روش غیرت داری خیرکله پوکت
جونگکوک:دختر مردومو نمیکشم فقط چون داداش تهیونگم که
هایون :تو حق نداری کسیو بکشی منظورم هم جانگ می بود ...
جونگکوک با حالتی عصبی گفت : تو چی گفتی؟!گفتی داداشت عاشق اون دختر معصوم شده ؟
هایون :گلم اول اینکه سر من داد نزن دوم اینکه تا دو دیقه پیش ته داداش تو بودا سوم اینکه همین دختر معصوم کراش سگی زده رو داداش ما ...
جونگکوک :واگنی؟
هایون :نه پس الکی😐
جونگکوک :ಥ_ಥ
#Park_Jiyoon
#Tnanlmoquilication
۲.۱k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.