𝒫𝒶𝓇𝓉 𝟤
𝒫𝒶𝓇𝓉 𝟤
گفت:کی بهت چاقوزدزودبگو!
زن خیلی آروم زمزمه کرد پارک
جیمین لحظه انگاردنیاروسرم خراب شد که یهوبا برخورد چیزی به سرم یه سیاهی رفتم
فلش بک به صبح
سرم دردمی کرد
چشمام رواروم بازکردم دیدم تویه
انباری کثیفم که پربود ازوسایل
شکنجه دادزدم کمک !کمک!
ولی انگارفایده نداشت که یهودر انباری باز شد یه مرد قدبلند که یه هودی ویه شلوارسیاه پوشیده بود
واردشدگفتم:کی هستی من چرا اینجام ولی اون فقط داشت میومدنزدیک خیلی نرمال و ریلکس
ماسکش رودراورد اون پارک جیمین بود دوست پسرقبلیم که یه آدم قاتل بود اون به من خیانت کرد منم لوش دادم اون زمان من 18سالم بود واون20سالش بود
هنوزپلیس نبودم فقط یه دانش آموز بودم که توی کل زندگیش عاشق یه پسری بود که آخرش بهش خیانت کرد بعد چندوقت که لوش دادم پلیس خبردادکه فرارکرده ویه پلیس روهم کشته ازاون روز تنها هدفم این بود که یه پلیس بشم واون دست گیرکنم
گفت:کی بهت چاقوزدزودبگو!
زن خیلی آروم زمزمه کرد پارک
جیمین لحظه انگاردنیاروسرم خراب شد که یهوبا برخورد چیزی به سرم یه سیاهی رفتم
فلش بک به صبح
سرم دردمی کرد
چشمام رواروم بازکردم دیدم تویه
انباری کثیفم که پربود ازوسایل
شکنجه دادزدم کمک !کمک!
ولی انگارفایده نداشت که یهودر انباری باز شد یه مرد قدبلند که یه هودی ویه شلوارسیاه پوشیده بود
واردشدگفتم:کی هستی من چرا اینجام ولی اون فقط داشت میومدنزدیک خیلی نرمال و ریلکس
ماسکش رودراورد اون پارک جیمین بود دوست پسرقبلیم که یه آدم قاتل بود اون به من خیانت کرد منم لوش دادم اون زمان من 18سالم بود واون20سالش بود
هنوزپلیس نبودم فقط یه دانش آموز بودم که توی کل زندگیش عاشق یه پسری بود که آخرش بهش خیانت کرد بعد چندوقت که لوش دادم پلیس خبردادکه فرارکرده ویه پلیس روهم کشته ازاون روز تنها هدفم این بود که یه پلیس بشم واون دست گیرکنم
۱.۳k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.