Family members
پارت ۵
کوک: پس چرا نمیاد؟
تهیونگ: خب یکم طول میکشه دیگه!
هانا: الاناست که بیاد نگران نباش..که یه لحظه از اتاق عمل صدای گریه بچه به ما نزدیکتر میشد*
پرستار: بفرمایید اینم از دختر کوچولو شما ( بچه رو دادم به باباش)
ته: یونا تا بغل کوک رفت آروم شد*
دکتر:مادر بچه حالشون خوبه به اتاق ۷۱۵ طبقه سوم منتقلش کردیم
همه: خیلی ممنون
لیا: چه خوشگلههه
لایلا: شبیه ا/ته
شوگا: بزارید حداقل فرم صورتش شکل بگیره بعد بگید شبیه کیه :/
لایلا: فرم سرشو میگیم..وگرنه اون که صد البته
کوک: بیاید بریم پیش ا/ته
***
ا/ت: ( به هوش اومدم) یونا بدنیا اومد؟
کوک: یونا رو بلند کردم* ( صدامو نازک کردم) سلام مامانی..شیر خورده؟
ا/ت: آره تو اتاق عمل بهش دادن
کوک: از کجا میدونی؟
ا/ت: صدا های اتاق رو که میشنیدم!.. فقط،بیهوش بودم
کوک: آها
ا/ت: کی مرخص میشم؟
لیا: ۱ ساعت دیگه
* ۴ ماه بعد*
کوک: پس چرا نمیاد؟
تهیونگ: خب یکم طول میکشه دیگه!
هانا: الاناست که بیاد نگران نباش..که یه لحظه از اتاق عمل صدای گریه بچه به ما نزدیکتر میشد*
پرستار: بفرمایید اینم از دختر کوچولو شما ( بچه رو دادم به باباش)
ته: یونا تا بغل کوک رفت آروم شد*
دکتر:مادر بچه حالشون خوبه به اتاق ۷۱۵ طبقه سوم منتقلش کردیم
همه: خیلی ممنون
لیا: چه خوشگلههه
لایلا: شبیه ا/ته
شوگا: بزارید حداقل فرم صورتش شکل بگیره بعد بگید شبیه کیه :/
لایلا: فرم سرشو میگیم..وگرنه اون که صد البته
کوک: بیاید بریم پیش ا/ته
***
ا/ت: ( به هوش اومدم) یونا بدنیا اومد؟
کوک: یونا رو بلند کردم* ( صدامو نازک کردم) سلام مامانی..شیر خورده؟
ا/ت: آره تو اتاق عمل بهش دادن
کوک: از کجا میدونی؟
ا/ت: صدا های اتاق رو که میشنیدم!.. فقط،بیهوش بودم
کوک: آها
ا/ت: کی مرخص میشم؟
لیا: ۱ ساعت دیگه
* ۴ ماه بعد*
۱۷.۷k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.