🖇فراز و نشیب 🖇
V... RHS:
دیانا: رهام تو بغلم خواب بود و گذاشتمش صندلی عقب و نشستیم تو ماشین و حرکت کردیم سمت ویلا
ارسلان: دستمو بردم سمت رون دیانا نوازش وار دستمو روش میکشیدم ..
دیانا: میدونستم ارسلان میخواد تلافی کنه اما نه اینجا و تو این موقعیت
ارسلان : دستمو یواش یواش بردم زیر شلوارش و رسیدم به لباس زیرش
دیانا: آروم لب زدم : ارسلان الان نه .
ارسلان: دستمو بردم زیر لباس زیرش و پاهاشو از هم بیشتر فاصله دادم و دستمو روی ب.ه.ش.ت.ش کشیدم
دیانا: میترسیدم رهام بیدار بشه ... آروم به ارسلان اخطار میدادم و اون هیچ توجهی نمیکرد..
ارسلان: شروع کردم به م.ا.ل.ی.د.ن .. ب.ه.شت.ش
دیانا: ارسلان ... آح ... آیی
ارسلان: دیانا تکون نمیخورد داشت کم کم ار*ضا میشد که ناخون اشارمو توی بهشتش فرو کردم
دیانا: آی ریزی گفتم و دستمو از روی شلوار روی دست ارسلان گذاشتم و ارسلان بدون نگاه کردن بهم جلو رو نگاه میکرد وبا یه دستش فرمونو گرفته بود
دیانا: رهام تو بغلم خواب بود و گذاشتمش صندلی عقب و نشستیم تو ماشین و حرکت کردیم سمت ویلا
ارسلان: دستمو بردم سمت رون دیانا نوازش وار دستمو روش میکشیدم ..
دیانا: میدونستم ارسلان میخواد تلافی کنه اما نه اینجا و تو این موقعیت
ارسلان : دستمو یواش یواش بردم زیر شلوارش و رسیدم به لباس زیرش
دیانا: آروم لب زدم : ارسلان الان نه .
ارسلان: دستمو بردم زیر لباس زیرش و پاهاشو از هم بیشتر فاصله دادم و دستمو روی ب.ه.ش.ت.ش کشیدم
دیانا: میترسیدم رهام بیدار بشه ... آروم به ارسلان اخطار میدادم و اون هیچ توجهی نمیکرد..
ارسلان: شروع کردم به م.ا.ل.ی.د.ن .. ب.ه.شت.ش
دیانا: ارسلان ... آح ... آیی
ارسلان: دیانا تکون نمیخورد داشت کم کم ار*ضا میشد که ناخون اشارمو توی بهشتش فرو کردم
دیانا: آی ریزی گفتم و دستمو از روی شلوار روی دست ارسلان گذاشتم و ارسلان بدون نگاه کردن بهم جلو رو نگاه میکرد وبا یه دستش فرمونو گرفته بود
۲۳.۴k
۲۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.