فیک کوک
Love mafia
مافیای عاشق
Part 11
ویو کوک
وقتی دیدم ترسیده رفتم کلید یدکو برداشتم و درو باز گردم
ویو ات
با کلید یدک درو باز کرد ترسیده بودم که جونگ کوک اومد سمتم
+ن.نزدی..کم نشو(ترس)
دیدم گوش نمیده که قیچی رو ورداشتم
+ا..اگ..اگه بیای...جلو.می..
تو یه حرکت قیچی رو از دستم انداخت
منم جیغ کشیدم که بغلم کرد
هی تقلا میکردم که بهم گف
_ات من به تو اسیبی نمیرسونم لطفا از من نترس(بغض)
+ولم کن(سرد)
منو اروم ول کرد که بمو برداشتم و رفتم چمدونم رو برداشتم که جونگ کوک اومد
_ات لطفا نرو(بغض)
+اقای جئون جونگ کوک دیگه هیچ خطری منو تهدید نمیکنه پس دلیلی نداره توخونه شما بمونم امروزم برای رفتنم اومده بودم تو اتاقتون ولی ایکاش همون موقع میگفتم و میرفتم
_ات نرو خواهش میکنم ازت(بغض سگی)
داشتم میرفتم که منو کشید و بوسید
اولش تقلا میکردم ولی از لبم یه گاز گرفت که همکاری کردم بم فقط داشت مارو نگاه میکرد که بعد دومین ازم جدا شد
_ات.. خواهش میکنم...نرو..من بهت وابسته شدم..بدون تو نمیتونم(گریه)
+من ...من... نمیتونم تو یه مافیایی و..
_من به کسی که دوسش دارم هیچ اسیبی نمیزنم لطفاخواهش میکنم(گریه)
+...
_ات ازت خوا..
+باید فکر کنم(سرد)
_باشه بیا چمدونت رو ببرم بالا
+میخوام برم خونه خودم(سرد)
_لطفا به خاطر امنیت خودتم شده اینجا بمون
+...
چمدونم رو اورد بالا و رفت
دو روز بعد
ویو کوک
تو پذیرایی نشسته بودم که ات اومد
_سلام
+سلام
_ات فکراتو نکردی
+اومدم همینو بهت بگم
_خب چیه نظرت چیه؟(استرس و نگران)
+من دوست ندارم
_چی...(بغض و چشمای پر از اشک)
+من.. من... عاشقتم
با حرفی زد سریع بغلش کردم
+له شدم(خنده)
_ات عاشقتم خیلی دوست دارم(گریه)
ویو ات
داشت گریه میکرد سریع از بغلش اومدم بیرون و بوسیدمش اولش تعجب کرد ولی همکاری کردبعد از ۵ مین جدا شدیم
+چرا گریه میکنی
_گریه خوشحالیه(خنده)
+پابو(احمق)
_به من میگی احمق
+اره مگه چیه
_الان نشونت میدم
ویو کوک
شروع کردم به قلقلک دادن داشت میخندید که بغلش کردم
_ات هیچوقت ازش جدا نشو
+اینو من باید به تو بگم من تو داستانای مافیایی خوندم که همیشه اونایی که مافیان دخترا رو ول میکنن
_اونا داستانه و اینکه من تا اخر عمر پیش تو میمونم
+(لبخند)
مافیای عاشق
Part 11
ویو کوک
وقتی دیدم ترسیده رفتم کلید یدکو برداشتم و درو باز گردم
ویو ات
با کلید یدک درو باز کرد ترسیده بودم که جونگ کوک اومد سمتم
+ن.نزدی..کم نشو(ترس)
دیدم گوش نمیده که قیچی رو ورداشتم
+ا..اگ..اگه بیای...جلو.می..
تو یه حرکت قیچی رو از دستم انداخت
منم جیغ کشیدم که بغلم کرد
هی تقلا میکردم که بهم گف
_ات من به تو اسیبی نمیرسونم لطفا از من نترس(بغض)
+ولم کن(سرد)
منو اروم ول کرد که بمو برداشتم و رفتم چمدونم رو برداشتم که جونگ کوک اومد
_ات لطفا نرو(بغض)
+اقای جئون جونگ کوک دیگه هیچ خطری منو تهدید نمیکنه پس دلیلی نداره توخونه شما بمونم امروزم برای رفتنم اومده بودم تو اتاقتون ولی ایکاش همون موقع میگفتم و میرفتم
_ات نرو خواهش میکنم ازت(بغض سگی)
داشتم میرفتم که منو کشید و بوسید
اولش تقلا میکردم ولی از لبم یه گاز گرفت که همکاری کردم بم فقط داشت مارو نگاه میکرد که بعد دومین ازم جدا شد
_ات.. خواهش میکنم...نرو..من بهت وابسته شدم..بدون تو نمیتونم(گریه)
+من ...من... نمیتونم تو یه مافیایی و..
_من به کسی که دوسش دارم هیچ اسیبی نمیزنم لطفاخواهش میکنم(گریه)
+...
_ات ازت خوا..
+باید فکر کنم(سرد)
_باشه بیا چمدونت رو ببرم بالا
+میخوام برم خونه خودم(سرد)
_لطفا به خاطر امنیت خودتم شده اینجا بمون
+...
چمدونم رو اورد بالا و رفت
دو روز بعد
ویو کوک
تو پذیرایی نشسته بودم که ات اومد
_سلام
+سلام
_ات فکراتو نکردی
+اومدم همینو بهت بگم
_خب چیه نظرت چیه؟(استرس و نگران)
+من دوست ندارم
_چی...(بغض و چشمای پر از اشک)
+من.. من... عاشقتم
با حرفی زد سریع بغلش کردم
+له شدم(خنده)
_ات عاشقتم خیلی دوست دارم(گریه)
ویو ات
داشت گریه میکرد سریع از بغلش اومدم بیرون و بوسیدمش اولش تعجب کرد ولی همکاری کردبعد از ۵ مین جدا شدیم
+چرا گریه میکنی
_گریه خوشحالیه(خنده)
+پابو(احمق)
_به من میگی احمق
+اره مگه چیه
_الان نشونت میدم
ویو کوک
شروع کردم به قلقلک دادن داشت میخندید که بغلش کردم
_ات هیچوقت ازش جدا نشو
+اینو من باید به تو بگم من تو داستانای مافیایی خوندم که همیشه اونایی که مافیان دخترا رو ول میکنن
_اونا داستانه و اینکه من تا اخر عمر پیش تو میمونم
+(لبخند)
۶.۹k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.