فیک کوک ( ناخواسته)پارت آخر
از زبان ا/ت
۲ روز بعد به جونگ کوک زنگ زدم و گفتم بیرون بریم واسه نهار .
منتظر روی صندلی کافه نشسته بودم که اومد براش دست تکون دادم اومد نشست گفتم : دیر اومدی ؟
گفت : ببخشید منتظر گذاشتمت یکم کار داشتم
گفتم : اشکالی نداره
گارسون اومد سفارش ها رو گرفت بدون هیچ حرفی منتظر غذامون شدیم.
وقتی غذامون رو آوردن میلی نداشتم چون فقط محو قیافه جونگ کوک شده بودم اون سرش پایین بود اما گفت : گویا تا حالا جذاب به این خوش قیافه ای ندیدی نه ؟
به خودم اومدم خیلی ضایع شدم گفتم : چرا تو آینه یکی دیدم ، نگام کرد و گفت : اونی که تو آینه دیدی حق واقعا
بعده اتمام غذا قهوه سفارش دادیم دیگه نتونستم تحمل کنم و گفتم : واقعا میخوای بری ؟
با تعجب نگام کرد و گفت : چند روز دیگه…میرم
با غم نگاش کردم و با حرص گفتم : به سلامتی
( چند روز بعد)
از زبان ا/ت
توی فرودگاه بودم سیاه پوشیده بودم شب قبلش اینقدر گریه کرده بودم چشمام از حدقه میزد بیرون..جونگ کوک با چمدون جلوم بود گفتم : داری میری ؟
لبخند زد و گفت : نمیخوای برم ؟
نه نمیخواستم بره آره همینجا باش کناره من ولی گفتم : نه برو من جلوی کسی رو نمیگیرم
یه چند ثانیه نگام کرد که صدای اعلام پروازشون به گوش رسید که گفت : ا/ت میخوام بدون اعذاب وجدان برم پس فقط یه کلمه بهم بگو بخشیدیم ؟
خیلی وقته گفتم : آره بخشیدمت. دوباره پرواز رو اعلام کرد جونگ کوک گفت : مثل اینکه وقت خداحافظی رسیده نه؟
نمیخواست خودشو ناراحت غمگین نشون بده منم نمیخواستم دمه آخری حالش رو خراب کنم با اشک سمجی که از کنار چشمم چکید خندیدم و بغلش کردم و گفتم : مراقب خودت باش جناب جئون
گفت : همچنین خانم ا/ت
ازش با زور جدا شدم براش دست تکون دادم و رفت گریه هام بند نمیومد یعنی رفت به همین راحتی گذاشتم بره بدون اینکه بهش اعتراف کنم و حرف دلم رو بزنم.. برگشتم که برم از پشت صدای آشنایی شنیدم اسمم رو بلند صدا کرد…در شوک بودم یعنی خودشه؟ برگشتم سمتش آره خودشه بدو بدو اومد سمتم و محکم بغلم کرد گفتم : چرا برگشتی ؟
گفت : تصمیم ندارم عشقم رو بزارم و جایی برم
همه دوره ما جمع شده بودن ازش جدا شدم و بلند گفتم : من دوست ندارم چون عاشقتممم
ممنون که نرفتی عشق زندگی من...
هرکس تو زندگیش یه نیمه گمشده داره که چه زود چه دیر قراره بهش برسه از هر راهی گاهی از نفرت گاهی از دشمنی و کینه گاهی از عاشقی واقعی پس منتظر بمون براش...
۲ روز بعد به جونگ کوک زنگ زدم و گفتم بیرون بریم واسه نهار .
منتظر روی صندلی کافه نشسته بودم که اومد براش دست تکون دادم اومد نشست گفتم : دیر اومدی ؟
گفت : ببخشید منتظر گذاشتمت یکم کار داشتم
گفتم : اشکالی نداره
گارسون اومد سفارش ها رو گرفت بدون هیچ حرفی منتظر غذامون شدیم.
وقتی غذامون رو آوردن میلی نداشتم چون فقط محو قیافه جونگ کوک شده بودم اون سرش پایین بود اما گفت : گویا تا حالا جذاب به این خوش قیافه ای ندیدی نه ؟
به خودم اومدم خیلی ضایع شدم گفتم : چرا تو آینه یکی دیدم ، نگام کرد و گفت : اونی که تو آینه دیدی حق واقعا
بعده اتمام غذا قهوه سفارش دادیم دیگه نتونستم تحمل کنم و گفتم : واقعا میخوای بری ؟
با تعجب نگام کرد و گفت : چند روز دیگه…میرم
با غم نگاش کردم و با حرص گفتم : به سلامتی
( چند روز بعد)
از زبان ا/ت
توی فرودگاه بودم سیاه پوشیده بودم شب قبلش اینقدر گریه کرده بودم چشمام از حدقه میزد بیرون..جونگ کوک با چمدون جلوم بود گفتم : داری میری ؟
لبخند زد و گفت : نمیخوای برم ؟
نه نمیخواستم بره آره همینجا باش کناره من ولی گفتم : نه برو من جلوی کسی رو نمیگیرم
یه چند ثانیه نگام کرد که صدای اعلام پروازشون به گوش رسید که گفت : ا/ت میخوام بدون اعذاب وجدان برم پس فقط یه کلمه بهم بگو بخشیدیم ؟
خیلی وقته گفتم : آره بخشیدمت. دوباره پرواز رو اعلام کرد جونگ کوک گفت : مثل اینکه وقت خداحافظی رسیده نه؟
نمیخواست خودشو ناراحت غمگین نشون بده منم نمیخواستم دمه آخری حالش رو خراب کنم با اشک سمجی که از کنار چشمم چکید خندیدم و بغلش کردم و گفتم : مراقب خودت باش جناب جئون
گفت : همچنین خانم ا/ت
ازش با زور جدا شدم براش دست تکون دادم و رفت گریه هام بند نمیومد یعنی رفت به همین راحتی گذاشتم بره بدون اینکه بهش اعتراف کنم و حرف دلم رو بزنم.. برگشتم که برم از پشت صدای آشنایی شنیدم اسمم رو بلند صدا کرد…در شوک بودم یعنی خودشه؟ برگشتم سمتش آره خودشه بدو بدو اومد سمتم و محکم بغلم کرد گفتم : چرا برگشتی ؟
گفت : تصمیم ندارم عشقم رو بزارم و جایی برم
همه دوره ما جمع شده بودن ازش جدا شدم و بلند گفتم : من دوست ندارم چون عاشقتممم
ممنون که نرفتی عشق زندگی من...
هرکس تو زندگیش یه نیمه گمشده داره که چه زود چه دیر قراره بهش برسه از هر راهی گاهی از نفرت گاهی از دشمنی و کینه گاهی از عاشقی واقعی پس منتظر بمون براش...
۱۳۹.۲k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.