$ آخیش بالاخره رسیدم
$ آخیش بالاخره رسیدم
₩ سلام دازای
$ سلام چویا جونم خوبی
₩ بد نیستم بیا بریم خونه
$ چرا
$ مدیر و ناظم دعواشون شده و زدن همو تیکه تیکه کررن و گفتن تا ۲هفته مدارسو تعطیل کردن
'من = یه توضیحی بدم اونا خونه ندارن و موری به همه اعضای مافیا اتاق داده و اتاق دازای و چویا کنار همه
$ آخجون بریممممم
( رسیدن به اتاقشون )
₩ خداحافظ دازای من میرم توی اتاقم
$ تا میخواست بره دستشو گرفتم و گفتم منو دوست داری چویا
₩ آممم .سرخ شدن . آره
$ امشبو کاری ندارم توی مافیا بیا توی اتاق من میخوام باهم بازی کنیم
₩ گفتم باشه و رفتم خونش
$ چویا خیلی سبکه و از اونجایی که خیلی سبکه بغلش کردم بصورت پرنسسی و بردمش توی حموم و رفتم بیرون گفتم تو برو حموم بعدش من میرم
₩ خب مگه خودم پا ندارم خودم میرم کله خر
$ ببخشید زود حموم کن و رفتم پیش موری سان بهش گفتم موری سان
€ بله
$ من میخوام پیش چویا زنگی کنم اونم الان دیگه همسرمه
'€ مشکلی نیس
$ دیدم یه چکش گنده برداشت و رفت کنار اوتاقمون و دیوار بین اتاقمونو خراب کرد و گف بیا اینم یه خونه دو نفره
₩ توی حموم بودم داشتم خودمو میشستم دیدم صدا بلندی اومد ترسیدم و حوله پوشیدم رفتم بیرون دیدم دیوار بینمون خراب شده و دازای گف
$چویا جونم حالا ما کنار هم زنگی میکنی
موری توی یک ثانیه دیوارو درست کرد و قشنگ مثل یه خونه دو نفره شد
₩ سلام دازای
$ سلام چویا جونم خوبی
₩ بد نیستم بیا بریم خونه
$ چرا
$ مدیر و ناظم دعواشون شده و زدن همو تیکه تیکه کررن و گفتن تا ۲هفته مدارسو تعطیل کردن
'من = یه توضیحی بدم اونا خونه ندارن و موری به همه اعضای مافیا اتاق داده و اتاق دازای و چویا کنار همه
$ آخجون بریممممم
( رسیدن به اتاقشون )
₩ خداحافظ دازای من میرم توی اتاقم
$ تا میخواست بره دستشو گرفتم و گفتم منو دوست داری چویا
₩ آممم .سرخ شدن . آره
$ امشبو کاری ندارم توی مافیا بیا توی اتاق من میخوام باهم بازی کنیم
₩ گفتم باشه و رفتم خونش
$ چویا خیلی سبکه و از اونجایی که خیلی سبکه بغلش کردم بصورت پرنسسی و بردمش توی حموم و رفتم بیرون گفتم تو برو حموم بعدش من میرم
₩ خب مگه خودم پا ندارم خودم میرم کله خر
$ ببخشید زود حموم کن و رفتم پیش موری سان بهش گفتم موری سان
€ بله
$ من میخوام پیش چویا زنگی کنم اونم الان دیگه همسرمه
'€ مشکلی نیس
$ دیدم یه چکش گنده برداشت و رفت کنار اوتاقمون و دیوار بین اتاقمونو خراب کرد و گف بیا اینم یه خونه دو نفره
₩ توی حموم بودم داشتم خودمو میشستم دیدم صدا بلندی اومد ترسیدم و حوله پوشیدم رفتم بیرون دیدم دیوار بینمون خراب شده و دازای گف
$چویا جونم حالا ما کنار هم زنگی میکنی
موری توی یک ثانیه دیوارو درست کرد و قشنگ مثل یه خونه دو نفره شد
۴.۸k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.