پارت10
پارت10
فصل2
میسو: خواستم بگم که توی بیمارستان مالزی یه اشتباهی افتاده بود
ا.ت: چه اشتباهی
میسو: همه فکر کردن بچه ی من مرده ولی اون زنده با بچه یکی دیگه جابه جا شده بود چند ماه پیش زنگ زدن رفتم مالزی فهمیدم که بچم زندست
ا.ت: خب چیکار کنم
میسو: یعنی چی اومدم اینجا با پدر بچم زندگی کنم دیگه
ا.ت: منظورت با جونگکوکه
میسو: آره
ا.ت: چرا داری برا خودت چرت و پرت میگی
میسو: چرت و پرت چیه خب راست میگم
م.ک: من هرچی بهش میگم ا.ت الان بچه داره نمیفهمه برو برای چی اومدی فکر کردی جونگکوک ا.ت رو ول میکنه میاد باتو
میسو: جونگکوک عاشق من بود
م.ک: خودت میگی بود
کوک:سلام بر مامان و عشقم من اومدم
میسو: سلام عشقم
کوک اومد
کوک: تو اینجا چیکار میکنی
کوک اومد نزدیکم پیشم نشست
میسو: اگه بهت بگم که چیشده نزدیکش هم نمیشی
کوک: تو هرچی هم بگی من ا.ت خودم ول نمیکنم
میسو: حتی اگه بگم که بچمون زندست
کوک: حرف الکی نزن
میسو: کجاش الکیه از ازمایشگاه زنگ زدن ازم ازمایش گرفتن گفتن که این بچه با بچه شما جابه جا شده منم رفتم بچه رو دادن بهم یه بچه ناز مثل خودت بود جونگکوک
کوک: راست میگی بچمون زندست
وقتی کوک این حرفو زد احساس کردم یه سطل اب سرد ریختن روم و سریع خواستم برم طبقه بالا....
ببهشید این پارت کم بود😐😓😔😔😒😠😅
#کوک
#فیک
#سناریو
فصل2
میسو: خواستم بگم که توی بیمارستان مالزی یه اشتباهی افتاده بود
ا.ت: چه اشتباهی
میسو: همه فکر کردن بچه ی من مرده ولی اون زنده با بچه یکی دیگه جابه جا شده بود چند ماه پیش زنگ زدن رفتم مالزی فهمیدم که بچم زندست
ا.ت: خب چیکار کنم
میسو: یعنی چی اومدم اینجا با پدر بچم زندگی کنم دیگه
ا.ت: منظورت با جونگکوکه
میسو: آره
ا.ت: چرا داری برا خودت چرت و پرت میگی
میسو: چرت و پرت چیه خب راست میگم
م.ک: من هرچی بهش میگم ا.ت الان بچه داره نمیفهمه برو برای چی اومدی فکر کردی جونگکوک ا.ت رو ول میکنه میاد باتو
میسو: جونگکوک عاشق من بود
م.ک: خودت میگی بود
کوک:سلام بر مامان و عشقم من اومدم
میسو: سلام عشقم
کوک اومد
کوک: تو اینجا چیکار میکنی
کوک اومد نزدیکم پیشم نشست
میسو: اگه بهت بگم که چیشده نزدیکش هم نمیشی
کوک: تو هرچی هم بگی من ا.ت خودم ول نمیکنم
میسو: حتی اگه بگم که بچمون زندست
کوک: حرف الکی نزن
میسو: کجاش الکیه از ازمایشگاه زنگ زدن ازم ازمایش گرفتن گفتن که این بچه با بچه شما جابه جا شده منم رفتم بچه رو دادن بهم یه بچه ناز مثل خودت بود جونگکوک
کوک: راست میگی بچمون زندست
وقتی کوک این حرفو زد احساس کردم یه سطل اب سرد ریختن روم و سریع خواستم برم طبقه بالا....
ببهشید این پارت کم بود😐😓😔😔😒😠😅
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۳.۹k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.