بلک گرل ⚃ پارت ۴۳ ண
بلک گرل ⚃ پارت ۴۳ ண
신◈기◈今天◈(★)(★)◈동방◈기◈天신◈기◈今天◈(★)(★)◈동방◈기◈天
توکا : اما چان حالت خوبه چی شده چرا ترسیدی
اما : کک...کارخونه وجود دارههه
توکا : معلومه که نه
شو : اما سان داستانیه که قبلاً پور آتیش میگفتیم
توکا در ذهن * اره درسته دور آتیش که تاماکی میرید بهش *
هینا : توکا چان به چی فکر میکنی
توکا : ه..هیچی
سنجو : نگفتی باید چیکار کنیم ها
توکا : درسته گوش کنید یه کارخونه میشناسم که خیلی وقته کسی کاریش ندارم کاملا متروکست
توکا در ذهن* اره البته قبلاً کارخونه رد گم کنی برا دارک نایت بود که سر یه دعوا لو رفت دیگه کاری به کارش نداشتیم ولی هنوز زمین مال ماست (─.─||)*
یوزوها : توکا چان خیلی تو فکری چی شده
توکا. : به خدا هیچی داشتم میگفتم کارخونه تقریباً کنار جنگله یعنی خیلی نزدیکشه ولی جنگل هیچ حیوانی داخلش نیست پس جا نگرانی نیست و حالا نوبته نقشاتونه
یکی باید نقش جیسون رو بازی کنه که اونم کسی نیست جز سنجو
سنجو : چی ها من
توکا : اره چون موهات کوتاهه و خیلی راحت میتونی گولشون بزنی
سنجو : حله من که امادم
توکا : خیلی خوبه اما از ارتفاع میترسی ؟
اما : بگی نگی
توکا. : خب تو رو سالن بالایی سر صدا با تو
اما : خیلی عالیه (≧▽≦)
توکا : یوزوها و هینا شما پس زمینه رو آماده کنید و نور مِه هم با شما
هینا و یوزو: اوکی
سنجو : پس تو توکا
توکا : رد گم کنی یا من 😈 سنجو من اونارو به سمت تو میارم 😈
یوزو : پس بریم
سنجو : اما زنگ بزن
توکا : شو برو پیش پسرا ⛟
✽+†+✽――――✽+†+✽✽+†+✽――――✽+†+✽✽+†+✽――――✽+†+✽
عه وا دستم خورد به دکمه کات ✄ داستان کات شد به پارت بعد چه کنیم دیگه پیش امده(ᴗ˳ᴗ)
█▬█ █ ▀█▀
تا پارت بعدی ✌(⊙.⊙)✌
تا مدتی بابای
신◈기◈今天◈(★)(★)◈동방◈기◈天신◈기◈今天◈(★)(★)◈동방◈기◈天
توکا : اما چان حالت خوبه چی شده چرا ترسیدی
اما : کک...کارخونه وجود دارههه
توکا : معلومه که نه
شو : اما سان داستانیه که قبلاً پور آتیش میگفتیم
توکا در ذهن * اره درسته دور آتیش که تاماکی میرید بهش *
هینا : توکا چان به چی فکر میکنی
توکا : ه..هیچی
سنجو : نگفتی باید چیکار کنیم ها
توکا : درسته گوش کنید یه کارخونه میشناسم که خیلی وقته کسی کاریش ندارم کاملا متروکست
توکا در ذهن* اره البته قبلاً کارخونه رد گم کنی برا دارک نایت بود که سر یه دعوا لو رفت دیگه کاری به کارش نداشتیم ولی هنوز زمین مال ماست (─.─||)*
یوزوها : توکا چان خیلی تو فکری چی شده
توکا. : به خدا هیچی داشتم میگفتم کارخونه تقریباً کنار جنگله یعنی خیلی نزدیکشه ولی جنگل هیچ حیوانی داخلش نیست پس جا نگرانی نیست و حالا نوبته نقشاتونه
یکی باید نقش جیسون رو بازی کنه که اونم کسی نیست جز سنجو
سنجو : چی ها من
توکا : اره چون موهات کوتاهه و خیلی راحت میتونی گولشون بزنی
سنجو : حله من که امادم
توکا : خیلی خوبه اما از ارتفاع میترسی ؟
اما : بگی نگی
توکا. : خب تو رو سالن بالایی سر صدا با تو
اما : خیلی عالیه (≧▽≦)
توکا : یوزوها و هینا شما پس زمینه رو آماده کنید و نور مِه هم با شما
هینا و یوزو: اوکی
سنجو : پس تو توکا
توکا : رد گم کنی یا من 😈 سنجو من اونارو به سمت تو میارم 😈
یوزو : پس بریم
سنجو : اما زنگ بزن
توکا : شو برو پیش پسرا ⛟
✽+†+✽――――✽+†+✽✽+†+✽――――✽+†+✽✽+†+✽――――✽+†+✽
عه وا دستم خورد به دکمه کات ✄ داستان کات شد به پارت بعد چه کنیم دیگه پیش امده(ᴗ˳ᴗ)
█▬█ █ ▀█▀
تا پارت بعدی ✌(⊙.⊙)✌
تا مدتی بابای
۷.۹k
۱۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.