سلام من آمدم پارت بدم با اجازه
سلام من آمدم پارت بدم با اجازه_____________________
دازای:
تاچیهارا ی منحرف همش میخاد بره داخل اما من نمیزارم بری داخل انو از الان بدو
تاچیهارا:
دازای بیشعر(من واقعا ببخشید ببخشید)
نمیزاری برم داخل به حسابت میرسم وایستا
ویو نویسند
دازای خودشو به شکل یک دکتر کردو رفت داخل(نویسنده:اینجا آهنگ پلنک صورتی تو زهنتون پخش کنید😂😂)
دازای خیلی خیلی جذاب شده بود که همه پرستارا جذبش شدن(🤣🤣)
ناسلامتی دازای میخاست زیاد جلب توجه نکنه که همهی پرستاری دورو ورش بودن
پرستار شماره۱:تو باید دکتر جدیده باشی
پرستار شماره۲شونه دازای گرفتو چسبید بهش گفت:وای توچقدر جذابی
یکی از رزیدنت های الفا رفت نزدیک و گفت:پرستارا مگه شماها کار ندارید برید سر کارتون ببینم
پرستارها باهم:چشم😒
دازای داشت در میرفت که دکتر دستشو کرفتو گفت :تو کارو زندگی نداری اول که دو سه بار تلاش کردی اما نتونستی بری داخل پس خوتو شبیه دکتر ها کردی وبعدش گیر این پرستارا افادی درست
دازای اوسامو😐
دازای:بله همین تور ام...
دکتر نزاش حرف دازای تموم بشه برای همین اونو از بیمارستان انداخت بیرون تاچیهارا هر هر هر میخندید ودازای حرس میخورد
دازای نمیزا شت تاچیهارا تلاشی بکنه برای همی فقط اینجا وایسا بود
بلاخره چویا مرخص شد ومیخاست بره بیرون موری سان اومد دنبال چویا
(نویسنده:باز هم اینجا آهنگ پلنگ صورتی پخش کنید🤣🤣🤣🤣😂😂😂😅😅😅🥲🥲🥲
تاچیهارا دازای قایمکی رفتن تو ماشین موری سان که آلیس داد زد و هر دورو از ماشین پرت کرد بیرون
چویا و موری سان به طرف ماشین حرکت کردن و رفتن داخل چویا گفت:...
___________________________
هر وقت دازای بگه بازم پارت میدم 😁😁😁😁
دازای:
تاچیهارا ی منحرف همش میخاد بره داخل اما من نمیزارم بری داخل انو از الان بدو
تاچیهارا:
دازای بیشعر(من واقعا ببخشید ببخشید)
نمیزاری برم داخل به حسابت میرسم وایستا
ویو نویسند
دازای خودشو به شکل یک دکتر کردو رفت داخل(نویسنده:اینجا آهنگ پلنک صورتی تو زهنتون پخش کنید😂😂)
دازای خیلی خیلی جذاب شده بود که همه پرستارا جذبش شدن(🤣🤣)
ناسلامتی دازای میخاست زیاد جلب توجه نکنه که همهی پرستاری دورو ورش بودن
پرستار شماره۱:تو باید دکتر جدیده باشی
پرستار شماره۲شونه دازای گرفتو چسبید بهش گفت:وای توچقدر جذابی
یکی از رزیدنت های الفا رفت نزدیک و گفت:پرستارا مگه شماها کار ندارید برید سر کارتون ببینم
پرستارها باهم:چشم😒
دازای داشت در میرفت که دکتر دستشو کرفتو گفت :تو کارو زندگی نداری اول که دو سه بار تلاش کردی اما نتونستی بری داخل پس خوتو شبیه دکتر ها کردی وبعدش گیر این پرستارا افادی درست
دازای اوسامو😐
دازای:بله همین تور ام...
دکتر نزاش حرف دازای تموم بشه برای همین اونو از بیمارستان انداخت بیرون تاچیهارا هر هر هر میخندید ودازای حرس میخورد
دازای نمیزا شت تاچیهارا تلاشی بکنه برای همی فقط اینجا وایسا بود
بلاخره چویا مرخص شد ومیخاست بره بیرون موری سان اومد دنبال چویا
(نویسنده:باز هم اینجا آهنگ پلنگ صورتی پخش کنید🤣🤣🤣🤣😂😂😂😅😅😅🥲🥲🥲
تاچیهارا دازای قایمکی رفتن تو ماشین موری سان که آلیس داد زد و هر دورو از ماشین پرت کرد بیرون
چویا و موری سان به طرف ماشین حرکت کردن و رفتن داخل چویا گفت:...
___________________________
هر وقت دازای بگه بازم پارت میدم 😁😁😁😁
۱.۸k
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.