๑• منو به یاد بیار •๑
part5
از زبان ا/ت•
کوک انقد دنبالم دویید که خودش خسته شد و وایساد
کوک: باشه... باشه تسلیم... وایسا *نقطه ها نفس نفسه*
ا/ت: هیچوقت دستت بهم نمیرسه
کوک: من اگه تو رو بگیرمت...*حرسی*
ا/ت: عمرا *فرار میکنه*
کوک: وایسا ببینمممم
ا/ت: نمیخواااام
کوک: وایسا... اصن چرا ما عین موش و گربه افتادیم دنبال هم؟
ا/ت: به خودت بگو
کوک: ولش کن... من گشنمه
ا/ت: منم... حالا چیکار کنیم؟
دو دیقه بعد پای یخچال*
ا/ت: اینا چین؟
کوک: نمیدونم فقط میدونم میشه خوردشون
ا/ت: ناموسا کی حوصله داره انقد تزئینشون کنه؟
کوک: احتمالا جین هیونگ، بیخیال بیا بخوریمشون تا نمردیم
ا/ت: موافقم
کوک: راستی ا/ت ساعت چنده؟
ا/ت: نمیدونم فقط میدونم وقتی بیدار شدم سه بعد از ظهر بود
کوک: ودف یعنی الان....* برمیگرده عقب ساعتو نگا میکنه* پنجههه
ا/ت: خب؟
کوک: پاشو برو لباساتو عوض کن باید بریم خرید
ا/ت: خرید واسه چیه؟
کوک: چون قبل تصادف بهت قول داده بودم ببرمت خرید که اینجوری شد پاشو پاشو
ا/ت: اها اوکی
رفتم تو یه اتاق که رو درش نوشته بود اتاق ا/ت
از تو کمد یه نیم تنه سفید و یه دامن سبز برداشتم ( اسلاید دوم)
موهامم باز گذاشتم و بعد رفتم پایین
کوک: اوم.... یا پشم
ا/ت: چته؟
کوک: تو از این لباسه متنفر بودی
ا/ت: حالا دوسش دارم بیا بریم
کوک: باشه
ادامه دارد...... •
••••••••••••••••••••••
اینم پارت پنجم
ممنون که قلب بالا قرمز میکنی (. ❛ ᴗ ❛.)
••••••••••••••••••••••••
از زبان ا/ت•
کوک انقد دنبالم دویید که خودش خسته شد و وایساد
کوک: باشه... باشه تسلیم... وایسا *نقطه ها نفس نفسه*
ا/ت: هیچوقت دستت بهم نمیرسه
کوک: من اگه تو رو بگیرمت...*حرسی*
ا/ت: عمرا *فرار میکنه*
کوک: وایسا ببینمممم
ا/ت: نمیخواااام
کوک: وایسا... اصن چرا ما عین موش و گربه افتادیم دنبال هم؟
ا/ت: به خودت بگو
کوک: ولش کن... من گشنمه
ا/ت: منم... حالا چیکار کنیم؟
دو دیقه بعد پای یخچال*
ا/ت: اینا چین؟
کوک: نمیدونم فقط میدونم میشه خوردشون
ا/ت: ناموسا کی حوصله داره انقد تزئینشون کنه؟
کوک: احتمالا جین هیونگ، بیخیال بیا بخوریمشون تا نمردیم
ا/ت: موافقم
کوک: راستی ا/ت ساعت چنده؟
ا/ت: نمیدونم فقط میدونم وقتی بیدار شدم سه بعد از ظهر بود
کوک: ودف یعنی الان....* برمیگرده عقب ساعتو نگا میکنه* پنجههه
ا/ت: خب؟
کوک: پاشو برو لباساتو عوض کن باید بریم خرید
ا/ت: خرید واسه چیه؟
کوک: چون قبل تصادف بهت قول داده بودم ببرمت خرید که اینجوری شد پاشو پاشو
ا/ت: اها اوکی
رفتم تو یه اتاق که رو درش نوشته بود اتاق ا/ت
از تو کمد یه نیم تنه سفید و یه دامن سبز برداشتم ( اسلاید دوم)
موهامم باز گذاشتم و بعد رفتم پایین
کوک: اوم.... یا پشم
ا/ت: چته؟
کوک: تو از این لباسه متنفر بودی
ا/ت: حالا دوسش دارم بیا بریم
کوک: باشه
ادامه دارد...... •
••••••••••••••••••••••
اینم پارت پنجم
ممنون که قلب بالا قرمز میکنی (. ❛ ᴗ ❛.)
••••••••••••••••••••••••
۴۹.۱k
۲۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.