Did I crush my victim?
پارت ۲۱
ساعت ۵
بنگ چان: عشقم ، ۲ ساعت دیگه میخوایم بریم اگه میخوای کم کم اماده شو.
سونگمین: باشه فقط کجا میخوایم بریم؟
بنگ چان: رییس ادرس رو برام فرستاد ، داخل یه جنگل خیلی قشنگ هست ، قبلا اونجا میرفتم تو شب خیلی قشنگ میشه.
سونگمین: اوه باشه الان اماده میشم تو هن برو اماده شو.
بنگ چان: باشه.
بعد ۳۰ دقیقه
بنگ چان: خب عشقم اماده ای؟
سونگمین بدو بدو از اتاق اومد بیرون.
سونگمی: امادم! خوب شدم؟
بنگ چان نگاهی به سونگمین کرد و گفت
بنگ چان: خیلی خوب شدی عزیزم! حواست باشه اونجا کسی نگات نکنه یوقت.
سونگمین(با خنده): باشه.
بنگ چان: بریم دیگه تا بخوایم برسیم ۷ شده.
بنگ چان و سونگمین سوار ماشین شدن و حرکت کردن. ساعت ۶ و ۴۵ دقیقه رسیدن اونجا.
بنگ چان: بفرما رسیدیم.
سونگمین: وایی چقدر اینجا خوشگله!
بنگ چان: دوسش داری؟
سونگمین: خیلییی
بنگ چان دست سونگمین رو گرفت.
بنگ چان: خوبه که دوسش داری ، بیا بریم.
رفتن جایی که تایین کرده بودن و دیدن یونگی اونجاس و بقیه هنوز نیومدن.
بنگ چان خس کرد که دست سونگمین داره میلرزه.
بنگ چان: خوبی؟!
سونگمین: اره اره فقط یه کوچولو استرس دارم.
بنگ چان: نگران نباش چیزی نمیشه اصن چرا باید چیزی بشه؟
بعد دستشو محکم تر گرفت.
بنگ چان: سلام رییس!
سونگمین: سلام!
یونگی: سلام بنگ چان ، سلام سونگمین ، اسمت سونگمین بود درسته؟
سونگمین: بله
یونگی: خوشبختم.
سونگمین: منم همینطور.
یونگی: بشینید بقیه هنوز نیومدن.
سونگمین و بنگ چان نشستن.
بنگ چان: رییس ، سونگمین قبول کرد که کمکمون کنه.
یونگی: واقعا؟؟ خیلی خوب شد ، ممنونم.
سونگمین: خواهش میکنم.
کمی بعد چانگبین و ریوجین هم اومدن. با سونگمین و بمگ چان احوال پرسی کردن و نشستن. ۱۰ دقیقه بعد سویون و جیمین هم اومدن.
ساعت ۱۰
یونگی: خب دیگه خوشگذرونی بسه باید بریم سراغ نقشه.
همه: باشه.
یونگی: خب من زنگ میزنم به یونا و تهدیدش میکنم با اطلاعاتی که ازش دارم ، بعد که پرسید کی اینارو بهت گفته میگم پسرت و میگم که مثلا با اونو گرفته بودیم و اون خیلی سریع هرچی میدونسته گفته و الان هم فک کنم(.......)( ادرس یه خونه) اونجا باشه. بعد سونگمین باید اونجا باشه و منتظر یونا.
چانگبین: اگه نیاد چی؟
سونگمین: مادرم قطعا میاد ، تا الان خیلی از حرفاش سر پیچی کردم ، پس قطعا میاد.
یونگی: خوبه ، بعد یونا وقتی اومد ریوجین درو از اونور اروم قفل میکنه. بنگ چان تو اتاق قایم شده و بقیه هم دور و اطراف خونه رو پوشش میدین ، فهمیدین؟
همه: بله
ساعت ۵
بنگ چان: عشقم ، ۲ ساعت دیگه میخوایم بریم اگه میخوای کم کم اماده شو.
سونگمین: باشه فقط کجا میخوایم بریم؟
بنگ چان: رییس ادرس رو برام فرستاد ، داخل یه جنگل خیلی قشنگ هست ، قبلا اونجا میرفتم تو شب خیلی قشنگ میشه.
سونگمین: اوه باشه الان اماده میشم تو هن برو اماده شو.
بنگ چان: باشه.
بعد ۳۰ دقیقه
بنگ چان: خب عشقم اماده ای؟
سونگمین بدو بدو از اتاق اومد بیرون.
سونگمی: امادم! خوب شدم؟
بنگ چان نگاهی به سونگمین کرد و گفت
بنگ چان: خیلی خوب شدی عزیزم! حواست باشه اونجا کسی نگات نکنه یوقت.
سونگمین(با خنده): باشه.
بنگ چان: بریم دیگه تا بخوایم برسیم ۷ شده.
بنگ چان و سونگمین سوار ماشین شدن و حرکت کردن. ساعت ۶ و ۴۵ دقیقه رسیدن اونجا.
بنگ چان: بفرما رسیدیم.
سونگمین: وایی چقدر اینجا خوشگله!
بنگ چان: دوسش داری؟
سونگمین: خیلییی
بنگ چان دست سونگمین رو گرفت.
بنگ چان: خوبه که دوسش داری ، بیا بریم.
رفتن جایی که تایین کرده بودن و دیدن یونگی اونجاس و بقیه هنوز نیومدن.
بنگ چان خس کرد که دست سونگمین داره میلرزه.
بنگ چان: خوبی؟!
سونگمین: اره اره فقط یه کوچولو استرس دارم.
بنگ چان: نگران نباش چیزی نمیشه اصن چرا باید چیزی بشه؟
بعد دستشو محکم تر گرفت.
بنگ چان: سلام رییس!
سونگمین: سلام!
یونگی: سلام بنگ چان ، سلام سونگمین ، اسمت سونگمین بود درسته؟
سونگمین: بله
یونگی: خوشبختم.
سونگمین: منم همینطور.
یونگی: بشینید بقیه هنوز نیومدن.
سونگمین و بنگ چان نشستن.
بنگ چان: رییس ، سونگمین قبول کرد که کمکمون کنه.
یونگی: واقعا؟؟ خیلی خوب شد ، ممنونم.
سونگمین: خواهش میکنم.
کمی بعد چانگبین و ریوجین هم اومدن. با سونگمین و بمگ چان احوال پرسی کردن و نشستن. ۱۰ دقیقه بعد سویون و جیمین هم اومدن.
ساعت ۱۰
یونگی: خب دیگه خوشگذرونی بسه باید بریم سراغ نقشه.
همه: باشه.
یونگی: خب من زنگ میزنم به یونا و تهدیدش میکنم با اطلاعاتی که ازش دارم ، بعد که پرسید کی اینارو بهت گفته میگم پسرت و میگم که مثلا با اونو گرفته بودیم و اون خیلی سریع هرچی میدونسته گفته و الان هم فک کنم(.......)( ادرس یه خونه) اونجا باشه. بعد سونگمین باید اونجا باشه و منتظر یونا.
چانگبین: اگه نیاد چی؟
سونگمین: مادرم قطعا میاد ، تا الان خیلی از حرفاش سر پیچی کردم ، پس قطعا میاد.
یونگی: خوبه ، بعد یونا وقتی اومد ریوجین درو از اونور اروم قفل میکنه. بنگ چان تو اتاق قایم شده و بقیه هم دور و اطراف خونه رو پوشش میدین ، فهمیدین؟
همه: بله
۱۰.۸k
۰۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.