⛓️🔗دانشگاه بی قانون 🔗⛓️
⛓️🔗دانشگاه بی قانون 🔗⛓️
⛓️🔗پارت ۶۶🔗⛓️
⛓️🤍ویو یوری🤍⛓️
کوک: آخی کوچولو خجالت کشیدی لپمو بو.س کرد بیشتر قرمز شدم سرمو تو سی..نش قایم کردن که گفت کوک:😂😂 این قرمز شدنت درجه بندی نداره کوچولو یوری: از این به بعد برات بالش میخرم بجای من بغل کنی کوک: آخه مگه میشه بالش رو به کوچولو ترجیه داد ...هوم بدتر قرمز شدم با تخسی گفتم یوری: اذیتم نکن دیگه گوجه شدم کوک: ای من قربون اون گوجه شدنت برم کوچولو یوری: جونگ کوککک😳🫣 کوک: جووونممم 😂😂 یوری: خیلی بدییی 🥺 کوک:🤣🤣 یوری: الان که خواب از سرت پریده بزار برم کوک: آفرین برو برام شیرموز درست کن یوری: چشم امر دیگه ای نیست کوک: نه عرض دیگه ای نیست ی قیافه براش گرفتم رفتم صبحانه درست کنم صبحانه رو خوردیم نزدیک به شب بود تو اتاقم بودم که صدای شکستن ظرفا اومد رفتم پایین که دیدم کوک خیلی عصبی داشت ظرفارو میمیشکوند که صداش کردم یوری: ک..کوک با چشمای قرمز نگام کرد سعی کرد عصبانیتش رو کنترل کنه عکسایی که تو دستش بود رو پرت کرد سمتم به عکسا زل زدم...چی این چیه تو اون عکسا عکس من و ی پسره دیگه بود که صورت پسره شطرنجی بود ولی صورت من معلوم بود دست تو دست هم بودیم خواستم چیزی بگم که کوک گفت کوک: از اینجا برو یوری: ولی کوک: گفتم از انجل گمشو نمیری خودم میرم یوری: کوک وایسا توضیح بدم کوک: پس خودم میرم و بدون اینکه بزاره چیزی بگم رفت سریع رفتم به یکی از دوستام زنگ زدم یوری: سلام جیونگ میتونی این عکسی که برات میفرستم رو ببینی فتوشاپه یا نه جیونگ: خیله خب عکس رو براش فرستادم دید و گفت جیونگ: خیلی حرفه ای فتوشاپ شده میدونم کی اینو فتوشاپ کرده برات ی چند نمونه از کاراش رو میفرستم دیدم ی چندتا عکس که همون حالت رو داشتن فقط بجای صورت من صورت یکی دیگه بود سریع بلند شدم که برم دوبال کوک رفتم بیرون نبود راه افتادم به سمت جنگل که...ادامه دارد حمایت فراموش نشه🥀✨️
⛓️🔗پارت ۶۶🔗⛓️
⛓️🤍ویو یوری🤍⛓️
کوک: آخی کوچولو خجالت کشیدی لپمو بو.س کرد بیشتر قرمز شدم سرمو تو سی..نش قایم کردن که گفت کوک:😂😂 این قرمز شدنت درجه بندی نداره کوچولو یوری: از این به بعد برات بالش میخرم بجای من بغل کنی کوک: آخه مگه میشه بالش رو به کوچولو ترجیه داد ...هوم بدتر قرمز شدم با تخسی گفتم یوری: اذیتم نکن دیگه گوجه شدم کوک: ای من قربون اون گوجه شدنت برم کوچولو یوری: جونگ کوککک😳🫣 کوک: جووونممم 😂😂 یوری: خیلی بدییی 🥺 کوک:🤣🤣 یوری: الان که خواب از سرت پریده بزار برم کوک: آفرین برو برام شیرموز درست کن یوری: چشم امر دیگه ای نیست کوک: نه عرض دیگه ای نیست ی قیافه براش گرفتم رفتم صبحانه درست کنم صبحانه رو خوردیم نزدیک به شب بود تو اتاقم بودم که صدای شکستن ظرفا اومد رفتم پایین که دیدم کوک خیلی عصبی داشت ظرفارو میمیشکوند که صداش کردم یوری: ک..کوک با چشمای قرمز نگام کرد سعی کرد عصبانیتش رو کنترل کنه عکسایی که تو دستش بود رو پرت کرد سمتم به عکسا زل زدم...چی این چیه تو اون عکسا عکس من و ی پسره دیگه بود که صورت پسره شطرنجی بود ولی صورت من معلوم بود دست تو دست هم بودیم خواستم چیزی بگم که کوک گفت کوک: از اینجا برو یوری: ولی کوک: گفتم از انجل گمشو نمیری خودم میرم یوری: کوک وایسا توضیح بدم کوک: پس خودم میرم و بدون اینکه بزاره چیزی بگم رفت سریع رفتم به یکی از دوستام زنگ زدم یوری: سلام جیونگ میتونی این عکسی که برات میفرستم رو ببینی فتوشاپه یا نه جیونگ: خیله خب عکس رو براش فرستادم دید و گفت جیونگ: خیلی حرفه ای فتوشاپ شده میدونم کی اینو فتوشاپ کرده برات ی چند نمونه از کاراش رو میفرستم دیدم ی چندتا عکس که همون حالت رو داشتن فقط بجای صورت من صورت یکی دیگه بود سریع بلند شدم که برم دوبال کوک رفتم بیرون نبود راه افتادم به سمت جنگل که...ادامه دارد حمایت فراموش نشه🥀✨️
۲۲.۳k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.