تک پارتی درخواستی Taehyung
وقتی ایدلی و یه دنیر مرد نزدیکتر میشه
ا.ت + تهیونگ _
+ میکاپرا میکاپم میکردن صدای فن هام رو میشنیدم که اسممو صدا میزدن ایدل های دیگرو میدیدم که با ورودم تشویقم کردن چشمم به تهیونگ افتاد که با افتخار نگاهم میکرد بعد از چند دقیقه بلاخره وقت اجرا بود شروع کردم به خوندن توی قسمت اوج آهنگ دنسرها اومدن و من باید طبق اجرا با یکی از دنسرهای مرد اون تیکه از اجرا رو انجام میدادم . ولی اون برخلاف اجرا زیادی بهم نزدیک شد چون توی استیج بودم نمیتونستم کاری کنم ... با تشویق های فن ها راهی پشت صحنه شدم میخواستم کمی استراحت کنم که با کوبیده شدن در و دیدن قامت تهیونگ از جا پریدم
_مگه نگفتم نباید اینقدر به اون حرومزاده ها نزدیک نشی
+ نزدیکم اومد . بلد شدم و روبه روش وایسادم و گفتم من نمیخواستم اینجوری بشه که
_ نمیتونستی کاری کنی نه .. میتونستی هلش بدی
+ جلوی یه عالمه دوربین دقیقا چیکار میتونستم بکنم
_ بازوشو گرفتم و گفتم نمیتونی سنگینی شهرت منرو از روت برداری تو زن منی پس با توجه به این رفتار کن
+ بسه دیگه همش منو محدود میکنی کار هرروزمون شده دعوا دعوا
_ چون مثل آدم رفتار نمیکنی و من رو عصبانی میکنی
+ من عروسک خیمه شب بازی تو نیستم
_ عروسک خیمه شب بازیم نیستی تو کل زندگیمی
+ حرفی که زد خیلی به دلم نشست ساکت شدم و چیزی نگفتم
_ گوش کن ا.ت آنقدر دوست دارم و بهت اهمیت میدم که تحمل ندارم مردی جز من نزدیکتر بشه درکم کن
+ باید وقتی ازدواج میکردیم یه قرداد باهم میبستیم
_ چه قراردادی؟
+ بغلش کردم و گفتم اینکه حتی اگه کوانگ ا.ت ایدلم باشه هیچکس حق نداره به اموال کیم تهیونگ دست بزنه
_ خندیدم و گفتم درسته
ا.ت + تهیونگ _
+ میکاپرا میکاپم میکردن صدای فن هام رو میشنیدم که اسممو صدا میزدن ایدل های دیگرو میدیدم که با ورودم تشویقم کردن چشمم به تهیونگ افتاد که با افتخار نگاهم میکرد بعد از چند دقیقه بلاخره وقت اجرا بود شروع کردم به خوندن توی قسمت اوج آهنگ دنسرها اومدن و من باید طبق اجرا با یکی از دنسرهای مرد اون تیکه از اجرا رو انجام میدادم . ولی اون برخلاف اجرا زیادی بهم نزدیک شد چون توی استیج بودم نمیتونستم کاری کنم ... با تشویق های فن ها راهی پشت صحنه شدم میخواستم کمی استراحت کنم که با کوبیده شدن در و دیدن قامت تهیونگ از جا پریدم
_مگه نگفتم نباید اینقدر به اون حرومزاده ها نزدیک نشی
+ نزدیکم اومد . بلد شدم و روبه روش وایسادم و گفتم من نمیخواستم اینجوری بشه که
_ نمیتونستی کاری کنی نه .. میتونستی هلش بدی
+ جلوی یه عالمه دوربین دقیقا چیکار میتونستم بکنم
_ بازوشو گرفتم و گفتم نمیتونی سنگینی شهرت منرو از روت برداری تو زن منی پس با توجه به این رفتار کن
+ بسه دیگه همش منو محدود میکنی کار هرروزمون شده دعوا دعوا
_ چون مثل آدم رفتار نمیکنی و من رو عصبانی میکنی
+ من عروسک خیمه شب بازی تو نیستم
_ عروسک خیمه شب بازیم نیستی تو کل زندگیمی
+ حرفی که زد خیلی به دلم نشست ساکت شدم و چیزی نگفتم
_ گوش کن ا.ت آنقدر دوست دارم و بهت اهمیت میدم که تحمل ندارم مردی جز من نزدیکتر بشه درکم کن
+ باید وقتی ازدواج میکردیم یه قرداد باهم میبستیم
_ چه قراردادی؟
+ بغلش کردم و گفتم اینکه حتی اگه کوانگ ا.ت ایدلم باشه هیچکس حق نداره به اموال کیم تهیونگ دست بزنه
_ خندیدم و گفتم درسته
۳.۰k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.