فصل یک پارت ۴
یورا:وقتی ما رفتیم بوسان دوروز گذشت و الان روز سومه
*بچهااا میگم از فرصت استفاده کنیم امروز بریم شهر بازی فردا لب دریا چطوره
×یاااا یوری این فکر خوبیه
+موافقم
_اوکیه
[همه رفتیم شهر بازی قرار بود ما قایق سوار بشیم خیلی ذوق داشتم ولی من نمی تونستم چیزای هیجانی بازی کنم چون به بچم اسیب میرسید]
*بچها بریم ترن هوایی
×ارهههه
_ولی اخه ...یورا نمی تونه
+ته ته ...تو برو ما بعدش میریم قایق
_اخه....
+هیششش تو برو
_باشه(ناراحت)
+افرین
(همه جیق میکشیدن ولی...ته ته ناراحت بود که نمی تونست با عشقش بره )
+اخ اخ گشنم شد عهههه اینجاااا برم یه کیک بخرم و بیام......اخیش خب شروع کنیم به خوردنن
.................خب اینم تموم شد
*اخیش خوش گذشتا
×ارهههه
+عههه اومدین(با ذوق و به امید اینکه میریم قایق)
_ارههه
*بچها دیگه بریم خونه
+امااا
*بچهااا میگم از فرصت استفاده کنیم امروز بریم شهر بازی فردا لب دریا چطوره
×یاااا یوری این فکر خوبیه
+موافقم
_اوکیه
[همه رفتیم شهر بازی قرار بود ما قایق سوار بشیم خیلی ذوق داشتم ولی من نمی تونستم چیزای هیجانی بازی کنم چون به بچم اسیب میرسید]
*بچها بریم ترن هوایی
×ارهههه
_ولی اخه ...یورا نمی تونه
+ته ته ...تو برو ما بعدش میریم قایق
_اخه....
+هیششش تو برو
_باشه(ناراحت)
+افرین
(همه جیق میکشیدن ولی...ته ته ناراحت بود که نمی تونست با عشقش بره )
+اخ اخ گشنم شد عهههه اینجاااا برم یه کیک بخرم و بیام......اخیش خب شروع کنیم به خوردنن
.................خب اینم تموم شد
*اخیش خوش گذشتا
×ارهههه
+عههه اومدین(با ذوق و به امید اینکه میریم قایق)
_ارههه
*بچها دیگه بریم خونه
+امااا
۵.۴k
۱۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.