پارت 20
ازدید چانیول مهمونی
وقتی که وارد شدن نگاهم روش موند لعنتی خیلی خشگل بود سهون : چانیول فقط بده برم باهاش یه دور بزنم
چانیول : سهون.... خفه شو سهون : اوکی 😞 چانسو : سویونم خیلی خشگل شده چانیول و سهون :😮😃😌
چانسو : چیه چرا اینجوری نگاه میکنین سهون : هیچی همینطوری😌..... تمام مدت داشتم ا / ت رو نگاه میکردم اون موهای لعنتیش و لباسش خیلی باهم مچ بودن دلم میخواست الان بگیرمش ببرمش و حسم رو بهش بگم
حس کردم که معذب شده .تا اومدم برم طرفش یه پسری رفت کنارش نشست و دستش رو انداخت روی شونه هاش حرصی شدم رفتم سمتشون دست ا / ت رو کشیدم و بردمش توی یکی ازاتاقای بارری که توش بودیم یکم ترسید ولی عقب رفتم نگاش کردم چانیول : لباس بلند تر نداشتی بپوشی ا / ت : ببخشید ؟! چانیول : کری مگه
ا / ت : خب یدفعه ای شد که اومدم ببخ.... تا اومد حرفش رو بزنه محکم گردنش رو گرفتم و 💏💏 بوسدمش
بعد یه دقیقه که ازش جدا شدم با تعجب داشت نگام میکرد ... ا / ت : اقای رییس شما... چانیول : چانیول صدام کن . ا / ت : من ... نمیفهمم دلیل این کارتون چیه چانیول : ا / ت من عاشقت شدم همون روز اولی که دیدمت عاشقت شدم ولی تا الان از حسم مطمئن نبودم ولی حالا مطمئن شدم با من ... با من قرار میزاری ..
ا / ت (( یکم فکر کردم بعد اون کارشو حرفاش فمیدم اونم منو دوست داره منم از حسم نسبت بهش مطمئن شدم )) قبول میکنم چانیول : واقعا ... مرسی ا / ت مرسی عزیزم منو رو هوا میچرخوند. وقتی گذاشتم زمین دستمو گرفت و برد بیرو ن درو باز کرد سویونو سهونو چانسو افتادن تو چانیول : شما هنوز ادم نشدین
سهون :مبارکا باشه .. بعد تمام شدن جشن چانیول منو تا خونه رسوند و دوباده بوسم کرد منم هدیه اشو تو ماشین بهش دادم خیلی خوشش اومد و قرار شد یه روز
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید
وقتی که وارد شدن نگاهم روش موند لعنتی خیلی خشگل بود سهون : چانیول فقط بده برم باهاش یه دور بزنم
چانیول : سهون.... خفه شو سهون : اوکی 😞 چانسو : سویونم خیلی خشگل شده چانیول و سهون :😮😃😌
چانسو : چیه چرا اینجوری نگاه میکنین سهون : هیچی همینطوری😌..... تمام مدت داشتم ا / ت رو نگاه میکردم اون موهای لعنتیش و لباسش خیلی باهم مچ بودن دلم میخواست الان بگیرمش ببرمش و حسم رو بهش بگم
حس کردم که معذب شده .تا اومدم برم طرفش یه پسری رفت کنارش نشست و دستش رو انداخت روی شونه هاش حرصی شدم رفتم سمتشون دست ا / ت رو کشیدم و بردمش توی یکی ازاتاقای بارری که توش بودیم یکم ترسید ولی عقب رفتم نگاش کردم چانیول : لباس بلند تر نداشتی بپوشی ا / ت : ببخشید ؟! چانیول : کری مگه
ا / ت : خب یدفعه ای شد که اومدم ببخ.... تا اومد حرفش رو بزنه محکم گردنش رو گرفتم و 💏💏 بوسدمش
بعد یه دقیقه که ازش جدا شدم با تعجب داشت نگام میکرد ... ا / ت : اقای رییس شما... چانیول : چانیول صدام کن . ا / ت : من ... نمیفهمم دلیل این کارتون چیه چانیول : ا / ت من عاشقت شدم همون روز اولی که دیدمت عاشقت شدم ولی تا الان از حسم مطمئن نبودم ولی حالا مطمئن شدم با من ... با من قرار میزاری ..
ا / ت (( یکم فکر کردم بعد اون کارشو حرفاش فمیدم اونم منو دوست داره منم از حسم نسبت بهش مطمئن شدم )) قبول میکنم چانیول : واقعا ... مرسی ا / ت مرسی عزیزم منو رو هوا میچرخوند. وقتی گذاشتم زمین دستمو گرفت و برد بیرو ن درو باز کرد سویونو سهونو چانسو افتادن تو چانیول : شما هنوز ادم نشدین
سهون :مبارکا باشه .. بعد تمام شدن جشن چانیول منو تا خونه رسوند و دوباده بوسم کرد منم هدیه اشو تو ماشین بهش دادم خیلی خوشش اومد و قرار شد یه روز
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید
۴۷.۹k
۲۷ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.