بیبی بوی کوچولوی من فصل ۲ پارت ۲
ویو یونگی:
کاش میتونستم دوباره بغلش کنم و لباشو حس کنم کاش...
رفتم یه جا نشستم و چند لیوان ویسکی خوردم مستِ مست بودم
یهو چشمم افتاد بهش رفتم سمتش
_هی بیبی بویم
+اقای مین چی میگید
_برگرد(گریه)از قصد نبود
+ی...یونگیا
_هق...ل..لطفا...هق
+باشه باشه گریه نکن فقط
_هق...هق.م..معذرت میخوام
+ب..باشه خب باشه!
ویو جیمین:
معلوم بود خیلی ناراحت بود که یهو لبمو بوسید مم بدم نیومد همراهی کردم
ویو یونگی:(من:هعیی یونگیمون😂)
بوسیدمش دیدم همراهی کرد منم که از خدام بود
بعد ۴ مین جدا شدیم که دیدیم همه دارن نگامون میکنن
دست جیمینو گرفتم و بدو بدو رفتیم بیرون
+هی یونگیا چیکار میکنی؟
_چاگی فقط بدو
داشتیم میدویدیم که یهو جیمین خندید که وایسادم
گیج نگاش کردم
_چیه؟!
+(خنده در حد خنده😂)
_یااا جیمینااا چیههه؟!
ویو جیمین:
یهو یاد یه خاطره از دویدن افتادم که خندم گرفت
اخرین باری که دویده بودم با یونگی بود که یونگی افتاد تو گِل😂(من:عیجاننن😂😂)
قیافش خیلی کیوت شده بود گیج نگام میکرد
که یه دفعه....
.......
میدونم کم بود🙂
شرایط نداریم فردا پارت بعد رو میزارم
کاش میتونستم دوباره بغلش کنم و لباشو حس کنم کاش...
رفتم یه جا نشستم و چند لیوان ویسکی خوردم مستِ مست بودم
یهو چشمم افتاد بهش رفتم سمتش
_هی بیبی بویم
+اقای مین چی میگید
_برگرد(گریه)از قصد نبود
+ی...یونگیا
_هق...ل..لطفا...هق
+باشه باشه گریه نکن فقط
_هق...هق.م..معذرت میخوام
+ب..باشه خب باشه!
ویو جیمین:
معلوم بود خیلی ناراحت بود که یهو لبمو بوسید مم بدم نیومد همراهی کردم
ویو یونگی:(من:هعیی یونگیمون😂)
بوسیدمش دیدم همراهی کرد منم که از خدام بود
بعد ۴ مین جدا شدیم که دیدیم همه دارن نگامون میکنن
دست جیمینو گرفتم و بدو بدو رفتیم بیرون
+هی یونگیا چیکار میکنی؟
_چاگی فقط بدو
داشتیم میدویدیم که یهو جیمین خندید که وایسادم
گیج نگاش کردم
_چیه؟!
+(خنده در حد خنده😂)
_یااا جیمینااا چیههه؟!
ویو جیمین:
یهو یاد یه خاطره از دویدن افتادم که خندم گرفت
اخرین باری که دویده بودم با یونگی بود که یونگی افتاد تو گِل😂(من:عیجاننن😂😂)
قیافش خیلی کیوت شده بود گیج نگام میکرد
که یه دفعه....
.......
میدونم کم بود🙂
شرایط نداریم فردا پارت بعد رو میزارم
۹.۰k
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.