پارت۷
کوک: راستشو بخاینـــــــــــــــ
تهیونگ دستشو دو کمر بیبی بانیش کرد کوک استرس گرفت و قرمز شد
تهیونگ: حرفت رو ادامه نمیخواد بدی بیبی خشگلم
تهیونگ پیشونیش رو روی پیشونیه کوک گذاشت کوکم نفس عمیقی کشید
تهیونگ: شروع کنیم
کوک به تهیونگ نگاه کرد
کوک: اوووو هرچی زود تر بهتررر
تهیونگ گردن کوک رو بوسید و یکی یکی لباسای کوک رو از تنش در آورد و تن لخت بیبیش رو بغل کرد و روی تخت انداخت خودشم لباساشو دونه به دونه در آورد ساعت های ۱ بود
کوک: چقدر طول میکشه؟؟
تهیونگ: هر چقدر که دوست داری ادامش میدیم بیبی...
تهیونگ دستشو دو کمر بیبی بانیش کرد کوک استرس گرفت و قرمز شد
تهیونگ: حرفت رو ادامه نمیخواد بدی بیبی خشگلم
تهیونگ پیشونیش رو روی پیشونیه کوک گذاشت کوکم نفس عمیقی کشید
تهیونگ: شروع کنیم
کوک به تهیونگ نگاه کرد
کوک: اوووو هرچی زود تر بهتررر
تهیونگ گردن کوک رو بوسید و یکی یکی لباسای کوک رو از تنش در آورد و تن لخت بیبیش رو بغل کرد و روی تخت انداخت خودشم لباساشو دونه به دونه در آورد ساعت های ۱ بود
کوک: چقدر طول میکشه؟؟
تهیونگ: هر چقدر که دوست داری ادامش میدیم بیبی...
۲.۱k
۲۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.