پارت ...۱۰

سرمو تو بالشت کردم که صدای مزخرف گوشی رو نشنوم جیغ بلندی کشیدم ... گوشی بر داشتم دیگه اعصابم خورد شد آخه منم یه تحملی دارم
مین جو : هییییی مزاحم نمی گی مردم خوابه مثل چی داری زنگ میزنی اهای ... جرعت داری یکبار دیگه زنگ بزن تا همین جا دخلت رو بیارم
استاد پارک:اهوم که این طور من شدم یه مزاحم که مردم رو صبحا از خواب بیدار میکنه ... اصن چطوره یه نگاه به ساعت بکنی ابلح &باداد&
مین جو : با صدای رو اعصاب مسخرش به خودم لرزیدم سعی کردم خودم رو شجاع جلوه بدم‌‌... سلام استاد شرمنده گیج خواب بودم معذرت میخوام استاد کاری داشتین

استاد پارک: زود به آدرسی که برات میفرستم بیا میدونی که باید تمیز کاری هاتو شروع کنی ... واقعن که خیلی کودنی ...

مین جو:اووو استاد عه این که قطع کرد واقعن که چقد یه آدم میتونه بی شخصیت باشه گوساله احمق باید حموم کنم ... به سمت حموم توی اتاقم رفتم بعدد از حموم کردن جلوی میز آرایشی نشستم موهام رو با سشوار خشک کردم ... اتوی رو میز رو برداشتم آهسته روی موهای لختم حرکت دادم دلم میخواد امروز موهای حالت دار باشه یه کم هم فر ... موهام رو که فر کردم به سمت کمد لباسام رفتم یه شلوار جین مشکی با یه هودی مشکی برداشتم... بعد از پوشیدنش هم یه کلاه سیاه رو سرم گذاشتم حالا همچی باهم ست شده ... کلید خونم رو گرفتم همراه با کیفم با آدرسی که اون پارک لعنتی فرستاده بود راه افتادم ... راستس اسمش چیه آها اره گفت جیمین ..‌. اسمش مثل خودش بانمکه .... ولی اخلاقش مثل سگه از سگ که چیزی کم نداره فقط بلده برینه به اعصاب من ....
دیگه چیزی نمانده که برسم با ایستادن تاکسی نگاهم رو دادم به ویلای رو به رو ...