Ma reine : ملکهِ من♥️👸
Ma reine : ملکهِمن♥️👸
(فردا)
(بهدیس)
صبح پسرا رفتن ک فرزانه امد،نشسته بودم ک صدای ایفون امد،دیدم فرزانه دروا کردم
بهدیس:سلام فرزانه خانوم
فرزانه:سلام جیگرم
امد یکدفعه بغلم کرد
فرزانه:خبی؟
بهدیس:خوبم شما خوبین؟
فرزانه:اره
رفت نشست منم چای ریختم و نشستم
فرزانه:یک عالمه لباس کفش کیف ک استفاده نمکردم و یک بار پوشیده بودم رو برات اوردم میخواستم برات لباس نو بگیرم فرزین نذاشت و اینک برای مهمونی امشب چند تا لباس مجلسی اوردم ک بپوشی بیبینی کدومش بهت میاد و چند تا لوازم ارایشی ک استفاده نمکردم برات اوردم
بهدیس:اخه اقا فرزین دعوام میکنه
فرزانه:مال خودمه میخواستم بهت بدم به اون چی ربطی داره
بهدیس:راستی بخاطر کتاب هایی درسی ک بهم دادین ممنونم
فرزانه:بهت داده پس دارا، کاری نکردم حالا خوندیشون؟
بهدیس:نه هنوز وقت نکردم
فرزانه: ولش بیا بریم لباس هارو تنت کنی
پلاستیک لباس هارو داد و گفت تنم کنم منم رفتم تو اتاق و یکی یکی تنم میکردم ۱۰ تا لباس پوشیدم تا یکیش مورد پسند فرزانه شد
بهدیس: فرزانه خانوم این لباس بازه که
فرزانه: خانوم صدام نزن فرزانه صدام بزن، بعدشم امشب قراره کل فامیل هامون اشناهامون بیاد اونا پسرا بزرگی دارن شاید میبینی یکشون ترو برای پسراشون خواست
بهدیس:شما پولدارین کدوم خانواده ی دختری مثل منو میخواد
فرزانه:میخواد اخه کی دختر به قشنگی رو نخواد
فرزانه امد نزدیکم ک دست هام ک پر از ته سیگار هایی بابام بود و پشتم ک جای کمربند هایی بابام بود و گردنم ک جای دست فرزین
فرزانه:چرا بدنت اینجوری؟
بهدیس:ببخشید ولی من این لباس نمپوشم
رفتم تو اتاق و لباس هامو عوض کردم،داشتم گریه میکردم ک فرزانه امد داخل اتاق
فرزانه:خیلی قشنگی بهدیس بخاطر اینا گریه نکن
بهدیس:بعد شما میگین منو بپسندن برای پسراشون اخه کدوم مادری میخواد من با این بدنم ک هرجاش جای کتک سیگار شلنگ هستو برای پسرش بگیره
فرزانه:اره نمخواد ولی اگه پسری تروبخواد و عاشقت بشه اصلا به اینجور چیزا نگاه نمکنه
بهدیس:من نمتونم هیچ وقت شریک زندگی برام خودم داشته باشم اگر هم بشه یا زورکی یا زن دومم چیزی
فرزانه بغلم میکنه
فرزانه:همه ک بی نقض نیستن
بهدیس:نیستن ولی من گناه دارم دلم میخواد مثل بقیه دخترا باشم مثل دوست دخترهایی پسرا ک وقتی امدن فرزین پوریا دارا اینقدر اونارو دوست داشتن ک دست هاشون میبوسیدن قربون صدقشون میرفتن...
(فردا)
(بهدیس)
صبح پسرا رفتن ک فرزانه امد،نشسته بودم ک صدای ایفون امد،دیدم فرزانه دروا کردم
بهدیس:سلام فرزانه خانوم
فرزانه:سلام جیگرم
امد یکدفعه بغلم کرد
فرزانه:خبی؟
بهدیس:خوبم شما خوبین؟
فرزانه:اره
رفت نشست منم چای ریختم و نشستم
فرزانه:یک عالمه لباس کفش کیف ک استفاده نمکردم و یک بار پوشیده بودم رو برات اوردم میخواستم برات لباس نو بگیرم فرزین نذاشت و اینک برای مهمونی امشب چند تا لباس مجلسی اوردم ک بپوشی بیبینی کدومش بهت میاد و چند تا لوازم ارایشی ک استفاده نمکردم برات اوردم
بهدیس:اخه اقا فرزین دعوام میکنه
فرزانه:مال خودمه میخواستم بهت بدم به اون چی ربطی داره
بهدیس:راستی بخاطر کتاب هایی درسی ک بهم دادین ممنونم
فرزانه:بهت داده پس دارا، کاری نکردم حالا خوندیشون؟
بهدیس:نه هنوز وقت نکردم
فرزانه: ولش بیا بریم لباس هارو تنت کنی
پلاستیک لباس هارو داد و گفت تنم کنم منم رفتم تو اتاق و یکی یکی تنم میکردم ۱۰ تا لباس پوشیدم تا یکیش مورد پسند فرزانه شد
بهدیس: فرزانه خانوم این لباس بازه که
فرزانه: خانوم صدام نزن فرزانه صدام بزن، بعدشم امشب قراره کل فامیل هامون اشناهامون بیاد اونا پسرا بزرگی دارن شاید میبینی یکشون ترو برای پسراشون خواست
بهدیس:شما پولدارین کدوم خانواده ی دختری مثل منو میخواد
فرزانه:میخواد اخه کی دختر به قشنگی رو نخواد
فرزانه امد نزدیکم ک دست هام ک پر از ته سیگار هایی بابام بود و پشتم ک جای کمربند هایی بابام بود و گردنم ک جای دست فرزین
فرزانه:چرا بدنت اینجوری؟
بهدیس:ببخشید ولی من این لباس نمپوشم
رفتم تو اتاق و لباس هامو عوض کردم،داشتم گریه میکردم ک فرزانه امد داخل اتاق
فرزانه:خیلی قشنگی بهدیس بخاطر اینا گریه نکن
بهدیس:بعد شما میگین منو بپسندن برای پسراشون اخه کدوم مادری میخواد من با این بدنم ک هرجاش جای کتک سیگار شلنگ هستو برای پسرش بگیره
فرزانه:اره نمخواد ولی اگه پسری تروبخواد و عاشقت بشه اصلا به اینجور چیزا نگاه نمکنه
بهدیس:من نمتونم هیچ وقت شریک زندگی برام خودم داشته باشم اگر هم بشه یا زورکی یا زن دومم چیزی
فرزانه بغلم میکنه
فرزانه:همه ک بی نقض نیستن
بهدیس:نیستن ولی من گناه دارم دلم میخواد مثل بقیه دخترا باشم مثل دوست دخترهایی پسرا ک وقتی امدن فرزین پوریا دارا اینقدر اونارو دوست داشتن ک دست هاشون میبوسیدن قربون صدقشون میرفتن...
۱۰.۰k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.