پارت ششم

پارت ششم
و اگه جواب بدم پدرمو در میاره
_الو سلام قربان
_خودت می‌دونی چکار کردی نه
_بزارید براتون توضیح بدم
_نیاز نیست برای این زنگ نزدم
_؟
_دوره های تو و سان ها شروع شد
__چه دوره هایی
_ دفاع شخصی
_ولی ماکه این دوره هارو رد کردیم
_میدونم ولی رییس جمهور دستور داد
_اها به سان ها میگیم
_اوکی
فردا صبح زود
سارا اسکیت هاشو پوشید و رفت پارک
_اون کیه اون پسر است
هوانگ این اوپ روی صندلی نشسته بود
سارا رفت پیشش نشست
_سلام
_سلام
_انگار حالت خوب نیست
_من نه خوبم
_ راستی تو صاحب اون انبار برنجی
_من نه خودم یک شرکت مواد غذایی دارم و اون انباره ملکه منه ولی دادم کارگرام اونجا کار کنند
اون روز هم که قرار بود تیم شمابیاد بازدید من آمد انبار که دزد آمد و بقیه جریان
_اها اسمت چیه ؟
_من هوانگ این اوپ اسمت تو چیه
_من سارا کیم
خوشبختم
منم همینطور
_بیا مسابقه اسکیت بدیم
_مگه توهم اسکیت بلدی
_ آره
فردا ساعت نه صبح اینجا باش سارا
_باشه👋👋
با تشکر از حمایت شما♥️🌛🌜
از ادمین دوم
@alla1399
♥️♥️شرایط ۱۰کامنت و ۱۰لایک