فیک تهکوک( رئیس هاتم) پارت ۱
از زبان کوک
+امروز قراره برم برای مصاحبه با یک شرکت مشهور خیلی استرس دارم
راوی: چند ساعت بعد ...
+به شرکت که رسیدم بعد از چند دقیقه صدام زدند و منرفتم برای مصاحبه
از زبان تهیونگ
_کوک به اتاقم اومد وقتی دیدمش یه حس عجیبی بهم دست داد ولی اهمیت ندادم
مصاحبه کردیم و من استخدامش کردم
از زبان کوک
+وقتی وارد اتاق شدم آقای کیم رو دیدم در یک لحظه کوچک مهو او شدم بعد از مصاحبه و قبول شدنم دلم میخاست آقای کیم را بغل کنم
راوی: یک ماه بعد
+امروز قراره برم برای مصاحبه با یک شرکت مشهور خیلی استرس دارم
راوی: چند ساعت بعد ...
+به شرکت که رسیدم بعد از چند دقیقه صدام زدند و منرفتم برای مصاحبه
از زبان تهیونگ
_کوک به اتاقم اومد وقتی دیدمش یه حس عجیبی بهم دست داد ولی اهمیت ندادم
مصاحبه کردیم و من استخدامش کردم
از زبان کوک
+وقتی وارد اتاق شدم آقای کیم رو دیدم در یک لحظه کوچک مهو او شدم بعد از مصاحبه و قبول شدنم دلم میخاست آقای کیم را بغل کنم
راوی: یک ماه بعد
۲۵۱
۳۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.