پارت14
پارت14
جیمین
الان چند هفته میگذره از وقتی که دوشیزه رو دیدم فردا جشن عروسیه
جین: هی جیمین چیکار کردی تاج رو انتخاب کردی
جیمین: چه تاجی چی میگی
جین: مگه نمیدونی نگفتن بهت
جیمین: چیو بگو دیگه {درحال خوردن صبحانه }
جین: امروز باید واسیه همسرایه آینده مون تاج انتخاب کنیم وبفرستیم براش و اون هدییه عروسی مون میشه براشون
جیمین
یهو آب میوه پرید تو گلوم
چی داری میگی چرا زودتر نگفتی
جین: ما گفتیم اما آقا گوش نمیدادن
جیمین: من چیکار کنم اصلا تاج انتخاب نکردم چیکار کنم
جین: خوب بعد صبحانه برو انتخاب کن
جیمین: نه من همین الان میرم
راستی تو انتخاب کردی تاجو
جین: آره جیمینی تو فقط تو موندی{ خنده }
جیمین
زود رفتم پیشه جواهر ساز قصر و یه تاج خیلی زیبا ازش گرفتم و گرچه تو زمانه کمی انتخاب کردم اما بازم خوشگله
زود رفتم آماده شدم تا تاجو واسیه دوشیزه ببرم
ات: خیلی هیجان داشتم قرار بود امروز پرنس هدیه شو واسم ازدواجمونو بیاره یه لباس خیلی زیبا پوشیدم و کفشای زیبا که خودمو خیلی کم آرایش کردم و موهامو باز گذاشتم و دیگه آماده بودم که
اسلاید 2 لباس ات
اسلاید 3 کفش ات
مادربزرگ صدام زد که پرنس اومد با یه استرسی رفتم پایین دیدم پرنس تویه سالون وایستاده
جیمین: دوشیزه خیلی زیبا شده بود انگار هر دفعه زیبا میشدن
ات: رفتم جلو حاله پرنس رو پرسیدم و
جیمین: به خدمتکاریی که پشته سرم بودن گفتم تاجو بیارن
تاجو دادن دستم منم رویه سره دوشیزه گذاشتمش
ات: تاجه خیلی زیبای بود تاحالا همچین تاجی ندیده بودم
جیمین: ژنرال ونتورا میتونم با دوشیزه تنها صحبت کنم
پ/ت: بله چرا که نه پرنس
ات دخترم پرنسو ببر تویه اوتاقت اونجا حرف بزنید
ات: چشم پدر
پرنسو بردم اوتاقم و نشست رویه تخت
جیمین: دوشیزه بیاین بشینید {اشاره به کنارش }
ات: چشم
جیمین
موهای دوشیزه رو از شونش کنار زدم
دوشیزه مطمئنم خبر دارید که فردا ازدواج میکنیم
ات: بله پرنس خبر دارم
جیمین: هیجان دارید
ات: آره خیلی {با استرس}
جیمین: دستای دوشیزه رو گرفتم
آروم باشید نیازی به استرس نیست
ات:چشم پرنس
جیمین: الان من دیگه باید برم اما واسیه ازدواج مون تا فردا لحظه شماری میکنم
ات:منم {با خجالت }
جیمین: از اوتاق دوشیزه رفتم بیرون
سوار ماشین شدم و حرکت کردم سمته قصر
اسلاید 4 تاجی که جیمین واسیه ات آورد
اسلاید 5 تاجی که جین واسیه دامیا برو
نظرتون کدوم تاج خوشگله؟؟؟
این داستان ادامه دارد
جیمین
الان چند هفته میگذره از وقتی که دوشیزه رو دیدم فردا جشن عروسیه
جین: هی جیمین چیکار کردی تاج رو انتخاب کردی
جیمین: چه تاجی چی میگی
جین: مگه نمیدونی نگفتن بهت
جیمین: چیو بگو دیگه {درحال خوردن صبحانه }
جین: امروز باید واسیه همسرایه آینده مون تاج انتخاب کنیم وبفرستیم براش و اون هدییه عروسی مون میشه براشون
جیمین
یهو آب میوه پرید تو گلوم
چی داری میگی چرا زودتر نگفتی
جین: ما گفتیم اما آقا گوش نمیدادن
جیمین: من چیکار کنم اصلا تاج انتخاب نکردم چیکار کنم
جین: خوب بعد صبحانه برو انتخاب کن
جیمین: نه من همین الان میرم
راستی تو انتخاب کردی تاجو
جین: آره جیمینی تو فقط تو موندی{ خنده }
جیمین
زود رفتم پیشه جواهر ساز قصر و یه تاج خیلی زیبا ازش گرفتم و گرچه تو زمانه کمی انتخاب کردم اما بازم خوشگله
زود رفتم آماده شدم تا تاجو واسیه دوشیزه ببرم
ات: خیلی هیجان داشتم قرار بود امروز پرنس هدیه شو واسم ازدواجمونو بیاره یه لباس خیلی زیبا پوشیدم و کفشای زیبا که خودمو خیلی کم آرایش کردم و موهامو باز گذاشتم و دیگه آماده بودم که
اسلاید 2 لباس ات
اسلاید 3 کفش ات
مادربزرگ صدام زد که پرنس اومد با یه استرسی رفتم پایین دیدم پرنس تویه سالون وایستاده
جیمین: دوشیزه خیلی زیبا شده بود انگار هر دفعه زیبا میشدن
ات: رفتم جلو حاله پرنس رو پرسیدم و
جیمین: به خدمتکاریی که پشته سرم بودن گفتم تاجو بیارن
تاجو دادن دستم منم رویه سره دوشیزه گذاشتمش
ات: تاجه خیلی زیبای بود تاحالا همچین تاجی ندیده بودم
جیمین: ژنرال ونتورا میتونم با دوشیزه تنها صحبت کنم
پ/ت: بله چرا که نه پرنس
ات دخترم پرنسو ببر تویه اوتاقت اونجا حرف بزنید
ات: چشم پدر
پرنسو بردم اوتاقم و نشست رویه تخت
جیمین: دوشیزه بیاین بشینید {اشاره به کنارش }
ات: چشم
جیمین
موهای دوشیزه رو از شونش کنار زدم
دوشیزه مطمئنم خبر دارید که فردا ازدواج میکنیم
ات: بله پرنس خبر دارم
جیمین: هیجان دارید
ات: آره خیلی {با استرس}
جیمین: دستای دوشیزه رو گرفتم
آروم باشید نیازی به استرس نیست
ات:چشم پرنس
جیمین: الان من دیگه باید برم اما واسیه ازدواج مون تا فردا لحظه شماری میکنم
ات:منم {با خجالت }
جیمین: از اوتاق دوشیزه رفتم بیرون
سوار ماشین شدم و حرکت کردم سمته قصر
اسلاید 4 تاجی که جیمین واسیه ات آورد
اسلاید 5 تاجی که جین واسیه دامیا برو
نظرتون کدوم تاج خوشگله؟؟؟
این داستان ادامه دارد
۴.۶k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.