فیک «اون دوست دخترمه» part 29

همونجوری تو بغل هم خوابشون میبره:
ات ویو
دیشب انقدر با کوک حرف زدم که همون جوری خوابمون برد صبح خود به خود بیدار شدم
ات: کوکی(اروم و بچگونه)
کوک: جانم(با صدای بم و خوابالو😩من غش)
ات: بیدار نمیشی؟
کوک: نه(خوابالو🥲)
ات ویو
دیدم کوک بیدار نمیشه گفتم برم تا بیدار میشه صبحونه درست کنم یواش از تو بغلش اومدم بیرون و رفتم سمت اشپز خونه از شانس خوب یه سری چیز میز تو اشپز خونه بود پنکیک درست کردم با شیر موز جونگ کوک عاشق شیر موزه حتما خوشش میاد بعد از اینکه پنکیک و شیر موز اماده شد میزو چیدم دیدم صدای اب میاد فهمیدم کوک بیدار شده…کم کم داشت از اتاق میومد بیرون
ات: صبح بخیر بیبی
کوک: صبح بخیر کوچولو(هنوزم صداش خوابالوعه)
ات: بشین تا برم شکلاتم بیارم
کوک: مرسی بیبی
ات: اینم شکلات
کوک: شیر موززززززز درستتت کردیییی
ات: اره گفتم حتما دوست داری
کوک: یعنی ببین عاشقتم
ات: منم همینطور(🗿)
کوک: چقدر خوشمزس
ات: دیگه کار دست من معلومه خوشمزس(🗿از خود راضی)
کوک: ات میشه پیش من بمونی و هر روز برام شیر موز و پنکیک درست کنی ؟(😭😂)
ات: نه
کوک: بی مزه
ات: ببینم الان ضایم کردی ؟ (این دوتا چرا اصلا تفاهم ندارن؟😂)
کوک: نه
ات: الان بی مزرو حالیت میکنممممم
کوک: ببخشیدددددد
(راوی) و این دو کودک خرد سال تا ۱ ساعت دنبال هم میدوییدن و بلاخره ات موهای کوک رو میگیره و کوک هم موهای ات رو و دوتاشون میوفتن رو زمین
کوک: ایییی….ایییییی ول کن تا ول کنم
ات: اول تو ول کن (فرزندانم چرا خشونت؟🗿☝🏻)
کوک: بیا ول کردم ول کن دیگه
ات: بیا….به کی میگفتی بی مزههه؟هااا؟
کوک: به خودم
ات: خوبه




ول کن تا ول کنم🗿☝🏻لایک و کامنت یادتون نره وگرنه موهاتونو مث ات میکنم💁🏻‍♀️