پارت ۲۱

+هوف برای اون زنیکه میخواد تدارک ببینه من باید خوشگل شم ولی خب میخوام خیلی خوشگل کنم چشه اون زنیکه چی بود اسمش آها آنا در بیاد. رفتم لباسمو انتخاب کردم و آماده شدم(میزارم عکسه لباسو).
بعد ۲ ساعت داشتم سواره ماشین میشدم تا برم به همون ساحل تا کمک تهیونگ کنم.خیلی خوشگل شده بودم.
رسیدم لب ساحل تعجب کرده بودم چون همه چی کامل بود و اصلا نیاز به کمک من نبود زود رفتم اونجا باد ملایمی میومد و میرفت لای موهام و اونا رو به نوازش در می آورد.صداش کردم
+تهیونگ آقای تهیونگ کجایین شما؟
یکدفعه صدایی از پشتم شنیدم
_اینجام
+ههههه
+ا/ت میدونم شاید خیلی یهویی باشه و خب شایدم نظر تو منفی باشه فقط میخوام بهم راستشو بگو خب ببین از همن روزی که خونه ی مامان بابام دیدمت میدونستم یه دختر خاصی که ازاونا کم پیدا میشه اون ماهای خرمایی حالت دارت وقتی تکونشون میدی دوست دارم سرمو بکنم تو گردنت و موهاتو بو کنم چشمات،چشمات خیلی قشنگن وقتی به چشمات نگاه می کنم چشم برداشتن ازشون خیلی سخته لبات،