صلح یا انتقام:)
پارت ۶
جیهوپ: عیبی ندارع
ته: چی عیب ندارد ها ، خیلی هم ایراد داره ، سوار شین برین عمارت کوک
جین : خدا به داد برسه ، راه افتادم به سمت عمارت کوک ، خیلی استرس داشتم ولی کاریش نمیدونستم بکنم
ویو عمارت کوک
ویو کوک
پیش بچه ها نشسته بودم ک یه صدایی اومد
پایان ویو کوک
ته : جئون جونگ کوکککککک
جین: تهیونگ آروم تر
توی عمارت
شوگا : این صدای تهیونگ نیست
جیمین: چرا خودشه
کوک : بریم بیرون
شوگا : رفتیم بیرون بچه ها هم بودن
کوک: چیه چی میخوای صداتو بردی بالا
جین: کو.....کو...کوک خودتی
ته: از نظرت چرا صدامو بردم بالا ، ها عوضی چطور جرئت کردی انبار منو آتیش بزنی
کوک: تو چطور تونستی زندگی منو به آتیش بکشی
ته: حرف دهنتو بفهم
کوک: هه ( نیشخند )
جیمین: کوک آروم باش
کوک: همینطوری داشتم با تهیونگ بحث میکردم و صدای تیر اندازی اومد
شوگا : اینا کین ک حمله کردن
ته: آدم های من نیستن
جیمین: کوک بدو برو داخل
کوک : همتون بیاین تو ، همه رفتن داخل منم پشت سر بچهها رفتم داخل
جیمین: کوک اینا کین
کوک: نمیدونم ، هیچی نمیدونم از در پشتی برین بیرون
جیهوپ: کوک تو چقدر تغییر کردی
شوگا: الان وقت این حرف نیست
کوک: برین بدویین سوار اون ماشین بشین ، همه سوار شدم و منم پشت فرمون نشستم از عصبانیت خیلی تند میروندم
جیمین: کوک آروم تر برون
شوگا : کوک ، کوک
کوک: جواب بچه ها نمیدادم ، نفسم بالا نمیومد ، سریع زدم کنار و از ماشین پیاده شدم ، بچه ها از ماشین پیاده شدن
جین: کوک خوبی
کوک: آره ( نفس نفس )
شوگا: کوک قرص هات و نیاوردی
ته: چه قرصی
جیمین: الان بگم میتونی حلش کنی
کوک : نیاوردم
کوک: گوشیم و از جیبم برداشتم با چیزی ک دیدم حالم بد تر شد و کلی عصبی شدم و داد زدم ، خدا لعنتت تون کنههههه
جیمین: کوک چی شد
کوک: گوشی رو دادم بهش
جیمین: ایش
شوگا: اینا هم ول کن نیستن
جیهوپ: کی ول کن نیست
جیمین: دشمن های باباش
جین: چی
ته: مثلا اومده بودم عمارت و تو سرت خراب کنم آقای جئون اما یک نفر دیگه این کارو کرد
کوک: خفه شو
شوگا: تهیونگ بست کن این همه سال این بچه اذیت شده اینار دیگه دست از سرش بردار
جیهوپ: راست میگه تهیونگ ، یکم مدارا کن
جیمین: .........
جیهوپ: عیبی ندارع
ته: چی عیب ندارد ها ، خیلی هم ایراد داره ، سوار شین برین عمارت کوک
جین : خدا به داد برسه ، راه افتادم به سمت عمارت کوک ، خیلی استرس داشتم ولی کاریش نمیدونستم بکنم
ویو عمارت کوک
ویو کوک
پیش بچه ها نشسته بودم ک یه صدایی اومد
پایان ویو کوک
ته : جئون جونگ کوکککککک
جین: تهیونگ آروم تر
توی عمارت
شوگا : این صدای تهیونگ نیست
جیمین: چرا خودشه
کوک : بریم بیرون
شوگا : رفتیم بیرون بچه ها هم بودن
کوک: چیه چی میخوای صداتو بردی بالا
جین: کو.....کو...کوک خودتی
ته: از نظرت چرا صدامو بردم بالا ، ها عوضی چطور جرئت کردی انبار منو آتیش بزنی
کوک: تو چطور تونستی زندگی منو به آتیش بکشی
ته: حرف دهنتو بفهم
کوک: هه ( نیشخند )
جیمین: کوک آروم باش
کوک: همینطوری داشتم با تهیونگ بحث میکردم و صدای تیر اندازی اومد
شوگا : اینا کین ک حمله کردن
ته: آدم های من نیستن
جیمین: کوک بدو برو داخل
کوک : همتون بیاین تو ، همه رفتن داخل منم پشت سر بچهها رفتم داخل
جیمین: کوک اینا کین
کوک: نمیدونم ، هیچی نمیدونم از در پشتی برین بیرون
جیهوپ: کوک تو چقدر تغییر کردی
شوگا: الان وقت این حرف نیست
کوک: برین بدویین سوار اون ماشین بشین ، همه سوار شدم و منم پشت فرمون نشستم از عصبانیت خیلی تند میروندم
جیمین: کوک آروم تر برون
شوگا : کوک ، کوک
کوک: جواب بچه ها نمیدادم ، نفسم بالا نمیومد ، سریع زدم کنار و از ماشین پیاده شدم ، بچه ها از ماشین پیاده شدن
جین: کوک خوبی
کوک: آره ( نفس نفس )
شوگا: کوک قرص هات و نیاوردی
ته: چه قرصی
جیمین: الان بگم میتونی حلش کنی
کوک : نیاوردم
کوک: گوشیم و از جیبم برداشتم با چیزی ک دیدم حالم بد تر شد و کلی عصبی شدم و داد زدم ، خدا لعنتت تون کنههههه
جیمین: کوک چی شد
کوک: گوشی رو دادم بهش
جیمین: ایش
شوگا: اینا هم ول کن نیستن
جیهوپ: کی ول کن نیست
جیمین: دشمن های باباش
جین: چی
ته: مثلا اومده بودم عمارت و تو سرت خراب کنم آقای جئون اما یک نفر دیگه این کارو کرد
کوک: خفه شو
شوگا: تهیونگ بست کن این همه سال این بچه اذیت شده اینار دیگه دست از سرش بردار
جیهوپ: راست میگه تهیونگ ، یکم مدارا کن
جیمین: .........
۱۶.۶k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.