mafia love
mafia love
Part14
ویوی کوک
احساس میکنم تهیونگ قرار جای خالی پدر و مادرم رو پر کنه احساس میکنم میتونم بهش تکیه کنم بعد از اینکه از بیمارستان برگشتیم چون ماشین نداشتیم تهیونگ ما رو با ماشین رسوند توی ماشین که بودیم جیمین و چیهوپ چشم غره های به تهیونگ میرفتن من خودم میترسدم ولی هنوز از قضیه خبر نداشتن بعد جیمین به من نگاه کرد و زیر گوشم زمزمه کرد
جیمین: به نحفته تا رسیدیم خونه برامون توضیح بدی (زمزمه)
جونگ کوک: باشه الان میشه دهنت رو ببندی (زمزمه)
چیهوپ: جیمین راست میگه (زمزمه)
جونگ کوک: باشه باشه اصلا من قلط کردم میشه الان دست از سرم بیدارید (زمزمه)
بعد از اینکه رسیدیم جیمین و چیهوپ سریع تر از من پیاده شونند منم میخواستم که از رو صندلی پاشم که زیر دلم به هو تیخ کشید یهو آخی گفتم که تهیونگ نگاش برگشت به من
تهیونگ: جونگ کوک خوبی(نگران)
جونگ کوک: اه.....اره.....خوبم(درد)
تهیونگ: نه اینطوری نمیشه میخوایی پیشت بمونم
جونگ کوک:نه... آه... خوبم نیازی نیست کاهنده میخورم بهتر میشم
تهیونگ: باشه ولی مراقب خودت باش
جونگ کوک:باشه
با اینکه دردم زیاد بود به زور از تو ماشین پیاده شودم و رفتم پیش جیمین و چیهوپ میدونستم که معض اینکه برم تو خونه باید سیر تا پیاز همه چیز رو براشون تعریف کنم ولی چون درد داشتم نتونستم حتی حرف بزنم بهد از این که تهیونگ و دوستش رفتن ما هم رفتیم تو خونه که یهو چیهوپ صدام زد
چیهوپ : کوک خوبی احساس میکنم به روز داری راه میری
جونگ کوک: آه.... اره ...فقط به کوچولو درد دارم کاهنده میخورم درست میشه
چیهوپ: باشه پس الان بهتر استراحت کن
جیمین: نه چیهوپ این اول باید به ما بگه چی شده
چیهوپ: جیمین مگه نمی بینی حالش خوب نیست
جیمین: میبینم کور که نیستم
چیهوپ:پس خفه شو (داد)
جیمین:هییی با من درست حرف بزن(داد)
چیهوپ:تو هم آنقدر خودخواه نباش(داد)
جیمین:........................
فکر کنم یه دعوای بین جیمین رو چیهوپ و جونگ کوک بیوفته
🤣
اینم از ۱۴ پارت ۱۵ رو هم مینویسم برای جبران دیروز میزارم
Part14
ویوی کوک
احساس میکنم تهیونگ قرار جای خالی پدر و مادرم رو پر کنه احساس میکنم میتونم بهش تکیه کنم بعد از اینکه از بیمارستان برگشتیم چون ماشین نداشتیم تهیونگ ما رو با ماشین رسوند توی ماشین که بودیم جیمین و چیهوپ چشم غره های به تهیونگ میرفتن من خودم میترسدم ولی هنوز از قضیه خبر نداشتن بعد جیمین به من نگاه کرد و زیر گوشم زمزمه کرد
جیمین: به نحفته تا رسیدیم خونه برامون توضیح بدی (زمزمه)
جونگ کوک: باشه الان میشه دهنت رو ببندی (زمزمه)
چیهوپ: جیمین راست میگه (زمزمه)
جونگ کوک: باشه باشه اصلا من قلط کردم میشه الان دست از سرم بیدارید (زمزمه)
بعد از اینکه رسیدیم جیمین و چیهوپ سریع تر از من پیاده شونند منم میخواستم که از رو صندلی پاشم که زیر دلم به هو تیخ کشید یهو آخی گفتم که تهیونگ نگاش برگشت به من
تهیونگ: جونگ کوک خوبی(نگران)
جونگ کوک: اه.....اره.....خوبم(درد)
تهیونگ: نه اینطوری نمیشه میخوایی پیشت بمونم
جونگ کوک:نه... آه... خوبم نیازی نیست کاهنده میخورم بهتر میشم
تهیونگ: باشه ولی مراقب خودت باش
جونگ کوک:باشه
با اینکه دردم زیاد بود به زور از تو ماشین پیاده شودم و رفتم پیش جیمین و چیهوپ میدونستم که معض اینکه برم تو خونه باید سیر تا پیاز همه چیز رو براشون تعریف کنم ولی چون درد داشتم نتونستم حتی حرف بزنم بهد از این که تهیونگ و دوستش رفتن ما هم رفتیم تو خونه که یهو چیهوپ صدام زد
چیهوپ : کوک خوبی احساس میکنم به روز داری راه میری
جونگ کوک: آه.... اره ...فقط به کوچولو درد دارم کاهنده میخورم درست میشه
چیهوپ: باشه پس الان بهتر استراحت کن
جیمین: نه چیهوپ این اول باید به ما بگه چی شده
چیهوپ: جیمین مگه نمی بینی حالش خوب نیست
جیمین: میبینم کور که نیستم
چیهوپ:پس خفه شو (داد)
جیمین:هییی با من درست حرف بزن(داد)
چیهوپ:تو هم آنقدر خودخواه نباش(داد)
جیمین:........................
فکر کنم یه دعوای بین جیمین رو چیهوپ و جونگ کوک بیوفته
🤣
اینم از ۱۴ پارت ۱۵ رو هم مینویسم برای جبران دیروز میزارم
۳.۶k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.