سینه ام را گشته ام ، هیچت نمی یابم چرا؟
سینه ام را گشته ام ، هیچت نمی یابم چرا؟
گر تو رویایی بگو ، هر لحظه در خوابم چرا؟
من که می دا نم تویی ، آن کس که بر در می زند
نقش ماتت پشت در ، گوید که بی تابم چرا؟
تا به در راهی شوم ،همرنگ رویا می شوی
جویمت در خواب خود ، با چشم پر آبم چرا؟
عکس لبخندت چه خوش ، دیوار دل روشن کند
هم نشینش شمع شد ، تصویر در قابم چرا؟
من که تنها ماه تو ،مجنون و بیمارم نمود
پس بگو در عمق شب، درگیر مهتابم چر؟ا
چشمه ای بودی که در تو ، آسمان را دیده ام
آسمان ارزانیت ،من غرق آن آبم چرا؟
غنچه ات دیدم به تن ، روییدنت در سر شکفت
گل شدی نیلوفرم ، اکنون که مردابم چرا؟؟؟؟....
گر تو رویایی بگو ، هر لحظه در خوابم چرا؟
من که می دا نم تویی ، آن کس که بر در می زند
نقش ماتت پشت در ، گوید که بی تابم چرا؟
تا به در راهی شوم ،همرنگ رویا می شوی
جویمت در خواب خود ، با چشم پر آبم چرا؟
عکس لبخندت چه خوش ، دیوار دل روشن کند
هم نشینش شمع شد ، تصویر در قابم چرا؟
من که تنها ماه تو ،مجنون و بیمارم نمود
پس بگو در عمق شب، درگیر مهتابم چر؟ا
چشمه ای بودی که در تو ، آسمان را دیده ام
آسمان ارزانیت ،من غرق آن آبم چرا؟
غنچه ات دیدم به تن ، روییدنت در سر شکفت
گل شدی نیلوفرم ، اکنون که مردابم چرا؟؟؟؟....
۱.۱k
۲۲ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.