فیک تهگیو نام:من هنوزم دوست دارم
پارت 1
بومگیو: به سختی چشامو باز کردم. اه باز باید میرفتم مدرسه و این خیلی مزخرف بود... اما مدرسه با وجود کای برام قابل تحمل تر بود
ولی باز باید اون بچها رو میدیدم ... ( الهی من قربونت برم)
ساعت 6 صب بود و من خیلی خوابم میومد
پاشدم ابی به دست و صورتم زدم... ولی یه دفعه تهیون یادم افتاد
اه باز باید اون تهیون... هی چاره چیه...
وسایلمو جمع کردم اما باید 7 از خونه بیرون میزدم پس رو تختم دراز کشیدمو به گوشیم نگا کردم
اه اصلا حواسم نبود دیرم شد
تهیون: باصدای مزخرف نا پدریم از خواب پاشدم... صداش ازار دهنده بود.
. . .
بومگیو: به سختی چشامو باز کردم. اه باز باید میرفتم مدرسه و این خیلی مزخرف بود... اما مدرسه با وجود کای برام قابل تحمل تر بود
ولی باز باید اون بچها رو میدیدم ... ( الهی من قربونت برم)
ساعت 6 صب بود و من خیلی خوابم میومد
پاشدم ابی به دست و صورتم زدم... ولی یه دفعه تهیون یادم افتاد
اه باز باید اون تهیون... هی چاره چیه...
وسایلمو جمع کردم اما باید 7 از خونه بیرون میزدم پس رو تختم دراز کشیدمو به گوشیم نگا کردم
اه اصلا حواسم نبود دیرم شد
تهیون: باصدای مزخرف نا پدریم از خواب پاشدم... صداش ازار دهنده بود.
. . .
۲.۱k
۰۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.