خلاصه ای از لایو جیمین
اول سلام کرد و گفت متاسفه که دم سحر به اومده لایو و از اونجایی که خیلی غیر واقعی به نظر میرسید، نمیدونسته چجوری از طریق پیام ابراز وجود کنه، پس لایو رو روشن کرده و میخواسته شخصا باهامون صحبت کنه
جیمین گفت مثل اینکه پی دی نیم که بهش تو ساخت آلبوم کمک کرد گریه میکرد و مردم باهاش تماس میگرفتن تا بهش تبریک بگن..
جمن شی :راستش ممکنه چون من تو بنگتنم و بخاطر آرمی که همه شما اونجا هستید، آه من خوابم نمیاد.. این زمانی نیست که من معمولا اینطوری بخوابم.. از طرفدارانی که عشق زیادی به آلبوم دادن ممنونم به چارت ها و نتایج فکر نمیکردم.. پس از اون بیشتر ممنونم. من نمیدونم در حال حاضر چه احساسی دارم، به خصوص امروز نمیدونم چجوری افکارم رو بیان کنم! اعضا گفتن که خوبه اگر چنین آهنگی بسازی. اینجوری بود که بعد از برگشت از امریکا، کار روی آلبوم رو شروع کردم.پدرم هم همین الان به من زنگ زد تا به من بگه که به من افتخار میکنه، راستش رو بخواید احساس میکردم کمبود دارم اما سخت تر کار میکنم! من میدونم که چقدر شما بچه ها منو تشویق و حمایت میکنید، پس برای رشد بیشتر تلاش میکنم، از اونجایی که من واقعاً به چنین نتایج نهایی فکر نمیکردم، پس حتی بیشتر ممنونم ... نمیدونم چجوری بیان کنم. از همه کسانی که زحمت کشیدن متشکرم، وقتی برای اولین بار پدرم رو وادار به گوش دادن به آلبوم کردم، گفت که از گوش دادن بهش ناراحته
جیهوپ: یکاری بکن!! جیغ بزننننننننن!!!!!
جیمین: میخوام جیغ بزنم ولی نمیتونم چون خونم
جیهوپ: کککککک متواضعه...خب چته.... خوب بخوابی جیمینا
نامجون هیونگش بهش زنگ زده و گفته بهش افتخار میکنه( چه پدری:))
مثل همیشه آرمی های بیشعور
آرمی: با تهیونگ ازدواج کردم
جیمین: هاها من نمیتونم شما بچه هارو
آرمی: من همسر جونگکوکم
جیمین: فکر میکنم اون خوابیده
اخرشم گفت همه، روز خوبی داشته باشید من شما رو دوست دارم و از شما خیلی ممنونم
بعدم بای😂
جیمین گفت مثل اینکه پی دی نیم که بهش تو ساخت آلبوم کمک کرد گریه میکرد و مردم باهاش تماس میگرفتن تا بهش تبریک بگن..
جمن شی :راستش ممکنه چون من تو بنگتنم و بخاطر آرمی که همه شما اونجا هستید، آه من خوابم نمیاد.. این زمانی نیست که من معمولا اینطوری بخوابم.. از طرفدارانی که عشق زیادی به آلبوم دادن ممنونم به چارت ها و نتایج فکر نمیکردم.. پس از اون بیشتر ممنونم. من نمیدونم در حال حاضر چه احساسی دارم، به خصوص امروز نمیدونم چجوری افکارم رو بیان کنم! اعضا گفتن که خوبه اگر چنین آهنگی بسازی. اینجوری بود که بعد از برگشت از امریکا، کار روی آلبوم رو شروع کردم.پدرم هم همین الان به من زنگ زد تا به من بگه که به من افتخار میکنه، راستش رو بخواید احساس میکردم کمبود دارم اما سخت تر کار میکنم! من میدونم که چقدر شما بچه ها منو تشویق و حمایت میکنید، پس برای رشد بیشتر تلاش میکنم، از اونجایی که من واقعاً به چنین نتایج نهایی فکر نمیکردم، پس حتی بیشتر ممنونم ... نمیدونم چجوری بیان کنم. از همه کسانی که زحمت کشیدن متشکرم، وقتی برای اولین بار پدرم رو وادار به گوش دادن به آلبوم کردم، گفت که از گوش دادن بهش ناراحته
جیهوپ: یکاری بکن!! جیغ بزننننننننن!!!!!
جیمین: میخوام جیغ بزنم ولی نمیتونم چون خونم
جیهوپ: کککککک متواضعه...خب چته.... خوب بخوابی جیمینا
نامجون هیونگش بهش زنگ زده و گفته بهش افتخار میکنه( چه پدری:))
مثل همیشه آرمی های بیشعور
آرمی: با تهیونگ ازدواج کردم
جیمین: هاها من نمیتونم شما بچه هارو
آرمی: من همسر جونگکوکم
جیمین: فکر میکنم اون خوابیده
اخرشم گفت همه، روز خوبی داشته باشید من شما رو دوست دارم و از شما خیلی ممنونم
بعدم بای😂
۲.۵k
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.