𝘗𝘢𝘳𝘵 2
پرش زمانی ب بعد از ظهر..
نامی:بچه ها باید بریم سالن و تمرین کنیم ها..یادتون ک رفته؟
جیمین:نهه من یادم بوود
شوگا:ای تففف میخواستم بخوابمااا🗿🔪
کوک:برییییمممم
جبهوپ:پیش ب سوی دننننسسسس
ا.ت:ساعت چند؟
نامی:ساعت ۴
جین:شتتت ساعت ۳:۳۵ دیقس کهههه🗿
تهیونگ:خا بلندشین سریع اماده شییممم
بلند سدن و رفتن ک آماده بشن..ا.ت و کوک همزمان باهم رفتن تو اتاق..
کوک مبخواست تیشرتشو در بیاره ک..
ا.ت:,هی هی تو برو تو خمغوم لباس بپوششش
کوک:خا ت برووو:/چ فرقی میکنههه
ا.ت:خودتم داری میگی چ فرقی میکنههه😐
کوک: با ت بحث کردن فایده نداره://
و کوک لباساشو ورداشت و رف تو حموم..
ا.ت
تازه لباسامو دراورده بودم و فقد لباس زیر تنم بود..
ک کوک داشت میومد بیرون..
ا.ت:بروووووو توووووووووووو(بلند)
کوک: باشه باشهه...من چیزی ندیدمممم(دوباره برگش تو حموم)
ی دیقع بعد..
کوک:پوشییییدییییی؟؟
ا.ت:ارههههه..بیا
کوک رف بیرون..کوک و ا.ت داشتن همو نگاه میکردن(اوت با خشم:/)
کوک:خا ب من چههه یهویی شد دیگه:///من ک گفدم چیزی ندیدم:|
ا.ت:(چشاشو ریز کرد)هووومم..افری..باش🗿🔪
کوک:ب،بزرگترت اینجوری نگووو🗿🗿
ا.ت: دادا فق یسال ازم بزرگتریاا
کوک:بالاخره ک بزرگم🗿😌
ا.ت:هر...
نامی(از پایین):بچه هااااا آماده اییییننننن؟
جبهوپ:من ک امادمممممممممم
جیمین:منم حاضرممممم
ا.ت امد بیرون..
ا.ت:منم آمادمممم
تهیونگ:وایسیک شوگا و جین و کوک هم تکاده شن بریمممم
ا.ت:ن پ اونارو بذاریم خودمون بریم:///
تهیونگ: زبون دراز شدیاااا:|
ا.ت: زبونم دراز بوددد😏
تهیونگ:هو....
کوک و جین و شوگا: ما اماده اییییممم
نامی:پ بریم
بقیه:بریییم
رفتن و سوار ماشین شدن..
بعد ی ربع رسیدن..پیاده شدن
نامی:اووو بچه ها پنج پیقه دیر رسیدیییمم
شوگا:یجوری میگی ۵ دیقه انگا نیم ساعته ک دیر رسیدیم:/
کوک:بسه دیگه بریم:/
رفتن داخل..
ا.ت
رفتم و لباسمم عوض کردم و رفتم پیش اعضا..
هوپی:خب اول دینامیته دیگه..بزنین بریم شروع کنیییممم
2:استایلاشون
شرایط
۱۵ لایک
۱۰ کامنت
بحی:)
نامی:بچه ها باید بریم سالن و تمرین کنیم ها..یادتون ک رفته؟
جیمین:نهه من یادم بوود
شوگا:ای تففف میخواستم بخوابمااا🗿🔪
کوک:برییییمممم
جبهوپ:پیش ب سوی دننننسسسس
ا.ت:ساعت چند؟
نامی:ساعت ۴
جین:شتتت ساعت ۳:۳۵ دیقس کهههه🗿
تهیونگ:خا بلندشین سریع اماده شییممم
بلند سدن و رفتن ک آماده بشن..ا.ت و کوک همزمان باهم رفتن تو اتاق..
کوک مبخواست تیشرتشو در بیاره ک..
ا.ت:,هی هی تو برو تو خمغوم لباس بپوششش
کوک:خا ت برووو:/چ فرقی میکنههه
ا.ت:خودتم داری میگی چ فرقی میکنههه😐
کوک: با ت بحث کردن فایده نداره://
و کوک لباساشو ورداشت و رف تو حموم..
ا.ت
تازه لباسامو دراورده بودم و فقد لباس زیر تنم بود..
ک کوک داشت میومد بیرون..
ا.ت:بروووووو توووووووووووو(بلند)
کوک: باشه باشهه...من چیزی ندیدمممم(دوباره برگش تو حموم)
ی دیقع بعد..
کوک:پوشییییدییییی؟؟
ا.ت:ارههههه..بیا
کوک رف بیرون..کوک و ا.ت داشتن همو نگاه میکردن(اوت با خشم:/)
کوک:خا ب من چههه یهویی شد دیگه:///من ک گفدم چیزی ندیدم:|
ا.ت:(چشاشو ریز کرد)هووومم..افری..باش🗿🔪
کوک:ب،بزرگترت اینجوری نگووو🗿🗿
ا.ت: دادا فق یسال ازم بزرگتریاا
کوک:بالاخره ک بزرگم🗿😌
ا.ت:هر...
نامی(از پایین):بچه هااااا آماده اییییننننن؟
جبهوپ:من ک امادمممممممممم
جیمین:منم حاضرممممم
ا.ت امد بیرون..
ا.ت:منم آمادمممم
تهیونگ:وایسیک شوگا و جین و کوک هم تکاده شن بریمممم
ا.ت:ن پ اونارو بذاریم خودمون بریم:///
تهیونگ: زبون دراز شدیاااا:|
ا.ت: زبونم دراز بوددد😏
تهیونگ:هو....
کوک و جین و شوگا: ما اماده اییییممم
نامی:پ بریم
بقیه:بریییم
رفتن و سوار ماشین شدن..
بعد ی ربع رسیدن..پیاده شدن
نامی:اووو بچه ها پنج پیقه دیر رسیدیییمم
شوگا:یجوری میگی ۵ دیقه انگا نیم ساعته ک دیر رسیدیم:/
کوک:بسه دیگه بریم:/
رفتن داخل..
ا.ت
رفتم و لباسمم عوض کردم و رفتم پیش اعضا..
هوپی:خب اول دینامیته دیگه..بزنین بریم شروع کنیییممم
2:استایلاشون
شرایط
۱۵ لایک
۱۰ کامنت
بحی:)
۶۷.۸k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.